وبلاگ حقوقی



استرداد جهیزیه

اموالی که بر طبق رسوم قدیم زن به خانه شوهر می‌آورد، تحت عنوان جهیزیه شناخته می‌شود

اصولا زن نیز مانند مرد می‌تواند در اموال خود هر تصرفی انجام دهد و در واقع در مسایل مالی خود استقلال تام دارد

سیاهه جهیزیه

زن جزئیات اموال مربوط به جهیزیه خود را در سیاهه‌ای یادداشت کند

به این نوشته اصطلاحا سیاهه جهیزیه گفته می‌شود. سیاهه جهیزیه تهیه‌ شده توسط زن باید به امضای مرد برسد.

امضای مرد به سیاهه جهیزیه اعتبار می‌دهد، اما در صورتی که اثر انگشت شوهر نیز در سیاهه اموال زن درج شود، این موضوع اعتبار این سند عادی را بیشتر خواهد کرد

در سیاهه اموال زن ذکر می‌شود که به عنوان مثال یخچال، ماشین لباسشویی، اجاق گاز و نظایر آن به عنوان جهیزیه تهیه شده است

آیا جهیزیه به ارث میرسد؟

همسران در مسائل مالی خود استقلال دارند. به همین دلیل جهیزیه نیز مالی است که متعلق به زن است و اگر زمانی زن فوت کند، اموالی که از او به جا می ماند به میزان 

سهم الارث به وراث تعلق می گیرد

جهیزیه نیز به چنین سرنوشتی دچار می‌شود. اگر مرد و زن فرزند داشته باشند، یک چهارم اموال به مرد، ارث می رسد و اگر صاحب فرزندی نباشند، یک دوم اموال به مرد به ارث رسیده و بقیه اموال میان فرزندان تقسیم می شود.

استرداد جهیزیه

در عرف و قوانین خانواده و سایر قوانین ایران، جایی دیده نمی‌شود که بنا را براساس جهیزیه نهاده باشند.

جهیزیه از حقوق مالی زن است. هرچند هر مالکی حق همه گونه تصرف در مایملک خود را دارد.

اما مرسوم نیست که در هنگام زندگی مشترک، زن جهیزیه خود را مسترد کند.

این موضوع در جایی مصداق می یابد که اختلافات عمیق شده و زن می خواهد از این حربه علیه شوهر استفاده کند و با جهیزیه او را به زانو درآورد.

اما اموالی که توسط شوهر تهیه شده است در حکم جهیزیه و یا جزیی از جهیزیه نیست و زن نمی‌تواند در دعوی استرداد جهیزیه، آن اموال را نیز مطالبه نماید.

برای اثبات درخواست استرداد جهیزیه از مرد، بهترین راه ارسال اظهارنامه رسمی با موضوع درخواست استرداد جهیزیه است که از تاریخ ابلاغ این اظهارنامه، ید مرد نسبت به جهیزیه ید امانی شده و عدم استرداد جهیزیه، میتواند با جمع سایر شرایط موجب تعقیب کیفری مرد شود.

در این حالت زن مختار است در صورتی که مبلغ جهیزیه زیر بیست میلیون تومان باشد براساس قانون جدید شوراهای حل اختلاف، استرداد جهیزیه را از طریق شورای حل اختلاف مطالبه نماید.

 

اگر مبلغ جهیزیه بالای بیست میلیون تومان باشد استرداد جهیزیه از طریق طرح دعوی استرداد جهیزیه در دادگاه خانواده انجام می‌شود

قبل از طلاق

فراهم کردن اموالی که برای زندگی مشترک با عنوان جهیزیه شناخته میشود، مطابق قانون بر عهده مرد است و مطابق عرف بر عهده زن میباشد

زن میتواند از خریدن جهیزیه خودداری کند. وظیفه مرد است که لوازم منزل مشترک را تهیه کند. یعنی مرد قانونا نمیتواند زن خود را مجبور کند که جهیزیه خریداری کند

اگر زن جهیزیه خریداری کرده باشد، میتواند در زمان زندگی مشترک نیز برای استرداد جهیزیه و یا پس گرفتن آن از شوهر خود اقدام کند

 در طلاق از طرف مرد

مرد در هر زمانی میتواند برای طلاق زن اقدام کند

اگر وسایل منزل مشترک که با عنوان جهیزیه شناخته میشود، متعلق به زن باشد، زمانیکه مرد میخواهد زن را طلاق بدهد، زن میتواند 

دادخواست استرداد جهیزیه بدهد و تمام وسایلی را که خریداری کرده است و در خانه مرد به صورت امانت میباشد را از او بگیرد.

 در طلاق از طرف زن

زن برای طلاق باید دلیل قانونی و یکی از شرطهای ۱۲ گانه در سند ازدواج را داشته باشد.

زمانیکه زن میخواهد از شوهر خود طلاق بگیرد، میتواند دادخواست استرداد جهیزیه داده و مطابق با سیاهه جهیزیه، تمام وسایلی را که خریداری کرده است را از شوهر خود بگیرد.

استرداد جهیزیه هم میتواند قبل از طلاق و هم بعد از طلاق از مرد انجام شود.

 طلاق توافقی

در طلاق توافقی زن و مرد باید در خصوص جهیزیه ای که زن به خانه آورده است توافق کنند و معمولا زن جهیزیه خود را با خود میبرد.

اگر هم زن و مرد توافقی در خصوص جهیزیه نکنند زن میتواند با استناد به سیاهه برای گرفتن جهیزیه خود اقدام کند.

 

خیانت در امانت نسبت به جهیزیه

با توجه به اینکه در جرم خیانت در امانت، عنصر قانونی سپردن مال، به قصد استرداد شرط مهمی است، درباره جهیزیه، مادامی که زوجین زندگی مشترک دارند و از جهیزیه استفاده می‌کنند بحث سپردن به عنوان امانت مطرح نیست، تا با عدم استرداد جهیزیه از طرف زوج، امکان طرح شکایت کیفری خیانت درامانت توسط وی انجام شود.

اما در صورتی که زوجین، جدا از هم زندگی می‌کنند یا پس از طلاق، زوج از گرفتن جهیزیه خودداری نماید و زوجه اظهارنامه رسمی مبنی بر مطالبه جهیزیه ارسال نماید، می‌توان در این حالت ید زوج را امانی دانست و شکایت خیانت در امانت به دلیل عدم گرفتن جهیزیه مطرح نمود که البته مرسوم نیست.

بهترین راه برای گرفتن جهیزیه تقدیم دادخواست استرداد جهیزیه می‌باشد

تعقیب کیفری شوهر به اتهام فروش جهیزیه

با توجه به مال بودن جهیزیه و اختصاص این اموال به زن، در صورتی که مرد جهیزیه همسرش را به فروش برساند، ممکن است با اتهام فروش مال غیر که مجازات آن درحکم ی است، روبرو شود.

این محکومیت غیر قابل تبدیل به جزای نقدی است و حداقل یکسال حبس، پرداخت جزای نقدی معادل دو برابر مال برده شده و همچنین رد مال است.

می‌توان گفت که مجازات سنگینی برای این عمل در قانون راجع به فروش مال غیر و ماده واحده تشدید مجازات مرتکبین ی پیش بینی شده است.

 

وکیل متخصص استرداد جهیزیه و وکیل متخصص خانواده

همانگونه که در بالا نیز عرض شد، اولین راه برای استرداد جهیزیه و تشخیص ماهیت حقوقی جهیزیه، تعیین نوع دعوای استرداد جهیزیه است که به صورت حقوقی یا کیفری طرح شود.

شما میتوانید برای اطلاع از چگونگی گرفتن جهیزیه با وکیل استرداد جهیزیه به صورت تلفنی گفتگو کنید تا شما را برای مراجعه به شورای حل اختلاف راهنمایی کند.

شما باید برای استرداد جهیزیه، دادخواست تنظیم کنید که در صورت نیاز و نداشتن اطلاعات کافی میتوانید برای تنظیم دادخواست با وکیل م کنید.

 

اگر برای استرداد جهیزیه قصد داشته باشید که وکیل بگیرید باید مدارک زیر را به وکیل تحویل بدهید:

مدارک استرداد جهیزیه

اصل سند ازدواج

اصل شناسنامه زن

اصل کارت ملی زن

سیاهه جهیزیه معتبر

در صورت نبود اصل سند ازدواج باید کپی آن را از دفترخانه ای که عقد کرده اید دریافت کنید

 


تعریف چک

در ماده ی 310 قانون تجارت در

 تعریف چک نوشته شده است چک نوشته ای است که به موجب آن، صادرکننده وجوهی را که در نزد محالٌ علیه( کسی که به او حواله داده شده که درباره چک بانک است) دارد، کلا یا بعضا مسترد یا به دیگری واگذار می نماید ؛ اما ماده ی 2 

قانون صدور چک اصلاحی 1382، آن را سندی می داند که عهده ی بانک های دایر به موجب قانون ایران صادر شده باشد؛ در واقع، چک از نظر قانون اصلاحی 1382، نوشته ای است که بر عهده ی یک بانک صادر شده باشد، به عبارت دیگر، نوشته ای است که محالٌ علیه آن یک بانک است.مقصود از چک کیفری،یک اصطلاح بازاری است و در قانون همچین اصطلاحی وجود ندارد .در واقع مقصود از این عبارت ،وصول چک پرداخت نشده از طریق طرح شکایت در دادسراست.چک پرداخت نشدنی همانطور که از نامش میتوان متوجه شد ،چکی است که وجه آن به دلایلی مثل بسته بودن حساب صادر کننده،نبود مقدار پول کافی در حساب او،عدم تطابق امضا، قلم خوردگی یا اختلاف در متن چک پرداخت نمیشود.مطابق با شرایط ، چک از هر دو ضمانت اجرای حقوقی و کیفری برخوردار و در صورت عدم وصول وجه چک، صادرکننده به حبس محکوم خواهد شد. پس با عنایت به مواد 3، 7 و 10 قانون صدور چک 1382، صادرکننده به جرم صدور چک بلامحل به شرح زیر قابل تعقیب جزایی(کیفری) است.

چک بانکی عادی

چک بانکی عادی یکی از مرسوم‌ترین انواع چک بانکی است که صاحب چک، از حساب جاری خود، چکی را در وجه حامل یا شخص گیرنده صادر می‌کند. برای نقد کردن این چک باید به یکی از شعبه‌های بانکی که چک را صادر کرده است، مراجعه نمود.

برای نقد شدن این چک هیچ تضمینی وجود ندارد. اگر موجودی حساب صاحب چک کافی نباشد قادر به نقد کردن و گرفتن پول‌تان نخواهید بود. در واقع تنها تضمین این نوع چک، اعتبار صادرکننده است.

چک تایید شده

در این نوع چک، صاحب حساب جاری، چکی را در وجه حامل یا شخص گیرنده صادر می‌کند و بانک پرداخت وجه را تایید می‌نماید. چک تأییدشده تضمین بیشتری در اختیار دارنده آن قرار می‌دهد. زیرا بانک تأیید می‌کند که صادرکننده آن به میزان مندرج در چک، وجه نقد در حساب خود دارد. بانک پس از تایید مطلب مذکور، وجه را در حساب صادرکننده مسدود می‌کند و سپس آن را فقط به آورنده چکِ تاییدشده می‌پردازد.

چک تضمین شده

چک تضمین‌شده یا

چک تضمینی رمزدار چکی‌ست که توسط بانک و به درخواست مشتری صادر و پرداخت وجه آن توسط بانک تضمین می‌شود. برای صدور چک تضمینی نیاز به داشتن دسته چک نیست بلکه هر فردی می‌تواند با مراجعه به بانکی که در آن حساب دارد درخواست صدور چک تضمین شده کند.

این نوع چک در حقیقت یک چک بانکی‌ست، نه چکی که بانک آن را تضمین می‌کند. درواقع این چک‌ قابل‌وصول و قابل‌اطمینان است زیرا در زمان صدور چک تضمینی، مبلغ آن از حساب صادرکننده کسر می‌گردد.این چک را می‌توان با مراجعه به شعب بانک صادرکننده وصول کرد. همچنین این امکان وجود دارد که چک تضمین شده را در سایر بانک‌ها نقد کنید با این تفاوت که واریز آن به حساب شما حدود 1 روز کاری زمان خواهد برد.

لازم به ذکر است که چک‌های تضمین‌شده قابل‌مسدودشدن و توقیف‌کردن نیستند و ورشکستگی و فوت کسی که چک را صادر کرده‌ است، تأثیری در وصول آن ندارد.

چک بین بانکی (چک رمزدار)

چک بین بانکی به چکی گفته می‌شود که به وسیله‌ی بانک و بنا به درخواست مشتری به عهده‌ی یکی از بانک‌های دیگر و با استفاده از رمز صادر می‌گردد. این نوع چک را نمی‌توان نقداً وصول کرد، بلکه بانک مورد نظر مبلغ را به حساب متقاضی در بانک مقصد انتقال می‌دهد. بنابراین، چک بین بانکی، غیرقابل انتقال به شخص ثالث است.

پرداخت چک بین بانکی، همچون چک تضمین شده، از سوی بانک کاملا تضمین می‏شود و حکم پول نقد را دارد. چک بین بانکی حتما باید در وجه شخص گیرنده نوشته شود و صدور آن در وجه حامل ممنوع است. همچنین شماره حساب و کد شعبه بانکی که فرد گیرنده در آن حساب دارد نیز باید در چک درج گردد. از این رو، احتمال یده شدن و سواستفاده از چک بسیار کم است و استفاده از آن از امنیت بالایی برخوردار است.

چک مسافرتی

چک مسافرتی توسط بانک صادر و وجه آن در هر یک از شعب آن بانک یا توسط نمایندگان و کارگزاران آن پرداخت می‌شود. چک مسافرتی در واقع نوعی چک بانکی‌ست، با این ویژگی که وجه آن را همه شعب بانک صادرکننده می‌پردازند. همین امر سبب می‌شود افراد به‌جای حمل پول از چک مسافرتی استفاده کنند. به‌علاوه این چک‌ها قابل‌اطمینان نیز هستند.

اگر روزی چکی را از شخصی در دست داشتید و برای نقد کردن آن به بانک مراجعه کردید و حساب صادرکننده چک موجودی نداشت، برای دریافت طلب خود چه خواهید کرد؟ به کدام محکمه مراجعه می‌کنید؟ این نوشتار درپی پاسخ به این سوال‌ و توضیحات چک برگشتی است.

قانون به صدور

چک بلامحل به عنوان یک جرم نگاه کرده است. هر جرمی برای وقوع، نیاز به شرایطی دارد. قانون اعلام می‌دارد که در صورت وجود هر یک از حالات یا شرایط زیر، صدور چک بلامحل جرم کیفری نخواهد بود. بنابراین در هر یک از موارد زیر، شکایت شاکی به دلیل حقوقی بودن چک پیگرد کیفری نخواهد داشت:

۱٫ در صورتی که چک برگشتی دارای وعده باشد

چک باید به صورت نقد و بدون وعده صادر شود. زیرا چک باید همانند اسکناس وسیله پرداخت نقدی باشد. بنابراین اگر به فرض مثال، امروز چکی برای تاریخ فردا یا هفته یا ماه یا سال آینده صادر شود، صادرکننده چک مجازات کیفری نخواهد شد. زیرا این چک حقوقی است. همان‌طور که می‌دانید، صدور چک برگشتی بدون وعده، بسیار نادر است و حتی بسیاری از چک‌هایی که صادرکنندگان آن توسط دادگاه به مجازات حبس محکوم می‌شوند، در واقع چک‌های وعده دار و حقوقی هستند اما دلیل تعیین مجازات در این موارد آن است که صادرکنندگان چک به عنوان متهم در دادسرا یا دادگاه قادر به اثبات این موضوع که چک به صورت وعده‌دار صادر شده است نیستند. بنابراین نحوه اثبات این موضوع و شیوه دفاع، از اهمیت فراوانی برخوردار است.


تهمت و افترا چیست؟

 

تهمت و افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه فردی جرمی را به دیگری نسبت دهد؛ بدون آن که قادر به اثبات آن باشد. در حقیقت افترا فعلی تهمتی است که تهمت‌زننده برای متهم کردن افراد، وسایل و ادوات جرم را به نوعی به شخص منتسب کند یا در منزل یا در جیب یا در وسایلی که مربوط به آن شخص است، قرار دهد. ماده ۶۹۷ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی در این زمینه می‌گوید: هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در رومه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر کند که مطابق  قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند، جز در مواردی که موجب حد است، به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.»

همچنین بر اساس ماده ۶۹۹ این قانون، هرکس عالما عامدا به قصد متهم کردن دیگری آلات و ادوات جرم یا اشیایی را که یافت شدن آن در تصرف یک نفر موجب اتهام او می‌‌شود، بدون اطلاع آن شخص در منزل یا محل کسب یا جیب یا اشیایی که متعلق به او است، بگذارد یا مخفی کند یا به نحوی متعلق به اوقلمداد کند و در اثر این عمل شخص مزبور تعقیب شود، پس از صدور قرار منع تعقیب یا اعلام برائت قطعی آن شخص، مرتکب به حبس از ۶ ماه تا سه سال یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.»ملاک مجرم تلقی شدن مفتری (افترا دهنده)، ارتکاب جرم به شکل عالمانه و عامدانه است؛ به این معنا که مفتری به جرم بودن آنچه نسبت می‌دهد، علم داشته باشد و عمدا عمل افترا را انجام دهد.

انواع افترا و تهمت

 

افترا به دو نوع تهمت قولی و افترای فعلی تقسیم می‌شود.

  • تهمت و افترای قولی، نسبت دادن جرمی به دیگران به صورت لفظی یا از طریق رسانه‌ها یا اوراق چاپی یا نطق در مجامع است.
  • تهمت و افترای فعلی نیز وقتی صورت می‌گیرد که مفتری به قصد متهم کردن افراد، آلات و ادوات جرم را در منزل، جیب یا محل کار شخص قرار دهد؛ به‌گونه‌ای که وجود آن آلات و ادوات موجبات تعقیب جزایی فرد را فراهم کند.

انتشار، از شرایط تحقق تهمت

نکته قابل توجه در جرم افترا، انتشار آن است. در واقع اگر کسی متنی حاوی انتساب جرمی به دیگران را تهیه کند و نزد خود نگه دارد یا مانع انتشار آن شود، مرتکب جرم افترا نشده است. نکته قابل توجه دیگر در جرم افترا این است که افترا وقتی حادث می‌شود که مفتری، جرمی را به کسی صریحا نسبت دهد. در حقیقت عمل مورد انتساب باید بر طبق قوانین حدود، قصاص، دیات و تعزیرات، جرم تلقی شود. بنابراین نسبت دادن اعمالی خلاف یا ناهنجار که جرم‌انگاری نشده باشد، افترا تلقی نمی‌شود مانند بی‌نظم، بی‌انضباط، بی‌حیا و… . از آنجایی که این موارد جرم‌انگاری نشده است، مصداق جرم افترا تلقی نمی‌شود.

چنانچه جرم افترا اثبات شود و در واقع مفتری نتواند نسبت داده‌شده را اثبات کند، قانون برای مفتری کیفر پیش‌بینی کرده است. مواد ۶۹۷ و ۶۹۹ قانون مجازات اسلامی در افترای قولی ـ به جز در موارد تهمت‌های ناموسی که موجب حد است – برای مفتری حبس از یک ماه تا یک سال یا تا ۷۴ ضربه شلاق پیش‌بینی کرده است. کیفر افترای فعلی نیز حبس از ۶ ماه تا ۳ سال یا تا ۷۴ ضربه شلاق است.

ارکان و اجزای قانونی تهمت

  1. مفتری جرمی را به صورت صریح و واضح به دیگری نسبت دهد.
  2. آن جرم امری پوچ و واهی بوده، یعنی ساخته تخیلات ذهن شاکی باشد.
  3. مفتری با انگیزه ضرر زدن و هتک حیثیت آن جرم را به غیر نسبت دهد.
  4. نسبت‌دهنده (شاکی) نتواند درستی موضوعی را که به دیگری نسبت داده است، در مرجع قضایی صلاحیت‌دار به اثبات برساند.

قابل ذکر است اگر کسی از روی عصبانیت و ناراحتی به دیگری بگوید » یا » موضوع توهین است؛ نه افترا. در توضیح این مطلب، مثالی را می‌توان مطرح کرد: شخص الف مدعی است که آقای ب اتومبیلش را سرقت کرده و پرونده امر پس از بررسی‌های معموله قضایی با صدور قرار منع پیگرد یا حکم برائت قطعی مختومه شده است. آیا در این قضیه شاکی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است؟ در این مثال چند حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

  1. شاکی واقعاً اتومبیلی داشته که ثابت شده قطعاً به سرقت رفته و صاحب مال با دلایل یا توضیحاتی که پیش خود داشته، به این نتیجه رسیده که شخص»ب» آن را سرقت کرده است و این امر در دادگاه هم به اثبات می‌رسد که در اینجا شاکی مفتری به حساب نمی‌آید.
  2. ممکن است اتومبیل شاکی واقعاً سرقت شده باشد اما شخص ب» آن را سرقت نکرده بلکه دیگری آن را سرقت کرده است. در این صورت نیز شاکی به دلیل اینکه گریز و چاره‌ای جز اعلام شکایت نداشته و قصد وی دادخواهی بوده و نه چیز دیگر، در اینجا نیز مفتری تلقی نمی‌شود.
  3. ممکن است اتومبیل شاکی سرقت نشده یا اساساً اتومبیلی نداشته که به سرقت رفته باشد اما وی جرم سرقت مذکور را به دیگری نسبت می‌دهد و شکایت وی مردود اعلام می‌شود. در این مورد وی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است. زیرا شاکی در این موضوع به قصد اضرار به دیگری و برخلاف واقع و به انگیزه هتک حیثیت دیگری اعلام شکایت کرده و قصد وی تظلم و دادخواهی نبوده است.

زیرا وقتی شاکی یا نسبت‌دهنده جرم، موضوع و اهرمی از پیش خود ساخته را که اساساً و در حقیقت آن واقعه رخ نداده است، از روی عمد، به دروغ و برای زیان دیگری و با علم و اطلاع به کذب بودن آن همچنین با سوء نیت خاص به دیگری نسبت می‌دهد، مفتری محسوب می‌شود. بدیهی است که اگر شاکی بر اثر یک اشتباه قابل چشم‌پوشی امری را به دیگری نسبت دهد و به گمان اینکه آنچه را که می‌نویسد یا می‌گوید، در طبیعت نیز اتفاق افتاده و صحیح است، مسئول نخواهد بود.

شرایط تحقق افترا

با دقت در ماده ۶۹۷ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی می‌توان به این نتیجه رسید که برای تحقق جرم تهمت وجود سه شرط ضروری است:

  • انتساب جرم به دیگری

این ماده به طور کلی از انتساب جرم به دیگری، یعنی نسبت دادن اعمالی که جرم نبوده، سخن گفته است؛ این در حالی است که انتساب اعمالی که برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نخواهد بود.نکته دیگر اینکه قید واژه کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی می‌شود و نمی‌توان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.

  • صراحت انتساب

این مورد بدین معنا است که مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود. لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی ی کرده یا مرتکب قتل شده است» کفایت می‌کند. اما به کار بردن کلمات و واژه‌های عامی از قبیل جانی، بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود.

  • ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد

هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، وی به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.

عنصر روانی افترا

برای تحقق جرم افترای عملی باید سوء نیت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده ۶۹۹ عمل خود را عالماً عامداً به قصد متهم کردن دیگری انجام دهد. این تصریح دارای چند نکته است:

  1. مرتکب در انجام کار خود عامد و قاصد باشد و تحت تأثیر مشروبات الکلی، بیهوشی و مواردی از این قبیل قرار نگرفته باشد.
  2. با توجه به اینکه قید عالماً آورده شده است، مرتکب باید از ماهیت اتهام‌آور اشیا و ادوات و … آگاه باشد.
  3. مرتکب باید دارای سوء نیت خاص بوده، یعنی قصد وی متهم کردن دیگری باشد.

 


دادخواست و نمونه دادخواست
 

دادخواست چیست؟

ولین کاری که باید برای شروع یک دعوای حقوقی بکنید، نوشتن

دادخواست است. دادخواست شناسنامه دعوای شماست و بسیاری از تصمیم‌های دادگاه به نکاتی وابسته است که در متن دادخواست ذکر کرده‌اید. بنابراین وسواس در نوشتن دادخواست حتی اگر منجر به این شود که مدتی از وقت‌‌تان را بگیرد، می‌‌تواند مفید باشد. در گفت‌وگو با کارشناسان آنچه باید در نوشتن یک دادخواست کامل مورد توجه قرار دهید بررسی شده است.

یک کارشناس حقوقی در توضیح دادخواست و نقش آن در دادرسی‌ها می‌گوید: هنگامی که شخصی می‌خواهد علیه فرد دیگری اقامه دعوا کند به عنوان خواهان شناخته می‌شود و باید درخواست خود را به عنوان خواهان در برگ چاپی مخصوصی قید کند که به آن دادخواست می‌گویند؛ به عبارت دیگر دادخواست بیان ادعا نزد مراجع قضایی در اوراق مخصوص است.

لاله عرب‌زاده به استفاده از دادخواست در دعاوی حقوقی اشاره می‌کند و می‌گوید: لازمه رسیدگی به دعاوی حقوقی در دادگستری تقدیم دادخواست از سوی مدعی است. برگ دادخواست را می‌توان از محل فروش اوراق قضایی واقع در تمامی دادگستری‌ها و مجتمع‌های قضایی در سراسر کشور تهیه کرد. در مراجع قضایی‌ای که چند شعبه وجود دارد دادخواست به دفتر شعبه اول تسلیم می‌شود.

سرنوشت دادخواست ناقص

عرب‌زاده به نتیجه تنظیم دادخواست ناقص اشاره می‌کند و می‌گوید: تنظیم دادخواست در مورد خوانده دو حالت دارد یا آدرس فرد موجود است و آن را در برگ دادخواسـت وارد می‌کنیم و در غیر این صورت آدرس مجهول‌المکان اعلام می‌شود پس از آن دادخواسـت را یک بار در رومه آگهی ‌می‌کنند. در صورتی که دادخواسـت ناقص باشد طبق قانون آیین دادرسی مدنی بعد از اینکه دادخواسـت ثبت شد دو روز فرصت رفع نقص داریم و پس از رفع نقص، دادخواسـت روند عادی را طی می‌کند اما اگر رفع نقص نشود قرار رد دادخواسـت صادر و ابلاغ می‌شود که در این صورت تا ۱۰ روز فرصت اعتراض داریم در غیر این صورت دادخواسـت رد می‌شود.

این کارشناس حقوقی تاکید می‌کند: هر نقصی که در دادخواسـت وجود داشته باشد و رفع نشود موجب رد شدن دادخواسـت می‌شود؛ اما از مهم‌ترین مواردی که موجب رد شدن دادخواسـت می‌شود این است که آدرس خواهان را قید نکنیم یا هزینه دادرسی را پرداخت نکنیم یا اثبات نکنیم که توانایی پرداخت هزینه دادرسی را نداریم.

دادخواست‌های الکترونیک

این کارشناس حقوقی در خصوص امکان طرح دادخواست از طریق رایانه می‌گوید: در حال حاضر گفته شده است دادخواست حتما باید در برگ‌های کاغذی موجود تقدیم شود، اما امیدواریم این قانون تغییر کند، زیرا همان طور که در قانون تجارت الکترونیک تصریح شده است هر جا کاغذی معتبر است، سند الکترونیکی آن نیز معتبر خواهد بود. اکنون اگر برگ دادخواست را از سایتی پرینت بگیریم آن را از ما نمی‌پذیرند و دادخواست تنظیم شده معتبر نخواهد بود اگر چه اخیرا دیده شده در راستای الکترونیک‌شدن نظام قضایی بعضی دعاوی به صورت الکترونیک تنظیم و ثبت می‌شود.

نقش دادخواسـت در شروع دادرسی

یک وکیل دادگستری به نقش دادخواسـت در شروع دادرسی اشاره می‌کند و می‌گوید: طبق ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی شروع رسیدگی در دادگاه مستم تقدیم دادخواسـت است، دادخواسـت به دفتر دادگاه صالح و در نقاطی که دادگاه دارای شعب متعدد است به دفتر شعبه اول تسلیم می‌شود. سهیل طاهری خاطرنشان می‌کند: برگ دادخواسـت را از مجتمع‌های قضایی واقع در تمامی مناطق می‌توان تهیه کرد. دادخواسـت باید حتما در برگ‌های مخصوص باشد؛ زیرا هر برگ دادخواسـتی که از مراجع قضایی تهیه می‌شود دارای شماره سریال مخصوص به خود است بنابراین نمی‌توان هر برگی که تنها مشخصات شبیه به برگ‌های دادخواسـت را دارد، پر کرد.

تکمیل دادخواسـت

این کارشناس حقوقی در خصوص نحوه‌ تکمیل دادخواسـت ادامه می‌دهد: دادخواسـت می‌تواند توسط خود فرد یا وکیل فرد فرستاده شود همان طور که در ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی آمده؛ دادخواسـت باید حاوی این نکات باشد: نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتی‌الامکان شغل خواهان و در صورتی که دادخواسـت توسط وکیل تقدیم شود مشخصات وکیل نیز باید درج شود. طاهری ادامه می‌دهد: اگر نشانی خوانده معلوم نباشد به عبارت دیگر مجهول‌المکان باشد در رومه یک بار نشر داده خواهد شد که قیمت آن در حدود ۳۵۰۰ تومان است.

فرق شکایت با دادخواست

 

 

شکایت کیفری برای اعمالی است که مرتکب آن مجازات خواهد شد. شکایت کیفری ابتدا در دادسرا مطرح می شود و بعد از تحقیقات در کلانتری (یا آگاهی) و دادسرا به دادگاه کیفری فرستاده می شود. شخصی که شکایت کیفری می کند شاکی و طرف مقابل او متشاکی (متهم) نامیده می شود. به متن شکایت شکوائیه گفته می شود که در هر برگه ای می توان نوشت.
دعوای حقوقی مجازاتی ندارد و طرف دعوی به دادن حق یا انجام تکلیفی مم خواهد شد. دعوای حقوقی مستقیماً در دادگاه حقوقی مطرح می شود و شخصی که دعوا طرح می کند خواهان و طرف مقابل او خوانده نامیده می شود. متن خواسته باید در برگه مخصوصی که دادخواست نام دارد نوشته شود.

برای دسترسی به انواع نمونه دادخواست ها

اینجا کلیک کنید.

 


طلاق به معنی پایان قانونی 

ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه شویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.

طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ

ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تأیید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام می‌شود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.

واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی گشودن گره» و رها کردن» است و در فقه اسلامی زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود. در فارسی از واژهٔ هِلِش، برای اشاره به طلاق استفاده می‌شده که از تغییریافتهٔ hilin از پارسی میانه است.
 

آثار طلاق

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً ن از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و ن تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و ن ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.

طلاق و کودکان

کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به‌طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. به تازگی به فرزندی پذیرفتن کودکان بی‌سرپرست از سوی افراد مجرد شیوع بیشتری پیدا کرده‌است. این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که این کودکان با ورود به یک خانواده تک سرپرست با مشکلات عاطفی رو به رو خواهند شد.

شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده‌اند، به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف

دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، 

روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی.
 

هشت سوال برای داشتن آمادگی برای طلاق

۱٫ آیا هنوز نسبت به شریک زندگی تان حسی دارید؟

بسیاری از افرادی که می­گویند طلاق می­خواهند، احساسات قوی نسبت به همسر خود دارند، اما به دلیل کشمکش قدرت مداوم در این رابطه، این نزدیکی حس نمی­شود. اگر اینگونه است، بهتر است قبل از تصمیم­گیری برای

طلاق، بر روی رابطه خود کار کنید چون آمادگی برای طلاق را ندارید، در غیر این صورت احساسات شما را گیج خواهند­کرد و حال شما بعد از طلاق ممکن است از آنچه که در حال حاضر است، بدتر شود.

سلین برای هفت سال برای یک مردی که دوستش داشت، ازدواج کرده بود، که او را به عنوان یک مرد مهربان و خوب می­دانست. با این حال، او در مورد وضعیت مالی بسیار ناراضی بود. او کسی بود که همه هزینه ها را پرداخت می­کرد، در حالی که به نظر می رسید همسرش برای همیشه به آنها را دچاربدهی بیشتر خواهد کرد او بسیار نگران و بیچاره بود و 

طلاق را به عنوان تنها راه برای خروج از این فشار مالی می­دانست. اما به دلیل احساساتش برای همسرش، و ترس از دست دادن رابطه با  همسرش او نمیتوانست از چنین تصمیمی تبعیت کند یا حتی یک مرز مشخص را به وجود آورد. با کمک درمانگر او، سلین به این نتیجه رسید که او یا باید یک مرز مشخص تنظیم کند و حاضر به از دست دادن رابطه باشد، یا اینکه قبول کند تمامی این عجز و ناله ها فط وقت تلف کردن بوده است.

۲٫ آیا واقعا با هم زوج بودید؟

برای اینکه واقعا زوج به حساب بیایید، زن و شوهر باید روابطی ایجاد کنند که شامل ما” یا برای ما” شود. بسیاری از افرادی که طلاق می­گیرند در واقع هرگز ازدواج نکرده­بودند و هیچ گاه بیش از دو نفر که نیازهای خود را برآورده می­کنند،نبوده اند. آنها ممکن است فرزندانی داشتخه باشندو در یک خانه زندگی کنند اما فعالیت­های آنها بیشتر جنبه ی رقابتی داشته تا جنبه ی اتحادی. آنها می­پرسند: آیا  من می خواهم این یا آن را انجام دهم»، به جای  اینکه بپرسد آیا این برای ما خوب است؟» اگر شما در رابطه خود یک ما”ی واقعی ایجاد نکرده باشید، این زمانی برای ایجاد آن استیا این که اعتراف کنید هرگز یک زوج نبوده اید.

حتی به عنوان یک درمانگر که در زمینه 

طلاق کار می­کند، بسیار دشوار بود که  بپذیرم که ازدواج من از چهارده سال صرف نظر از سال هایی که ما تحت عنوان شوهر و همسر زندگی می­کردیم ، فقط یک اسم بوده و نه بیشتر. الگوی ما تهدید به جدایی در هر چند ماه بود، و ما یک روال روزمره دعوا و توافقنامه­ هایی که به ندرت بیش از یک هفته طول می­کشید ،داشتیم. عادت کرده بودم که با همسرم در این مورد که باید چمدان هایش را فقط محض اینکه شاید نیاز داشته باشد سریع از خانه برود آماده نگه داشته باشد،شوخی کنم. این الگو با وجود جلسات مشاوره­ای که به آنها مراجعه کردیم وجود داشتند. تا زمانی که من توانستم خودم را قانع کنم که من نه مجرد هستم و نه متاهل، من واقعا هیچ جا نبودم.دو ماه بعد روند طلاق واقعی ما آغاز شد.

۳٫ آیا شما واقعا برای طلاق آماده هستید یا فقط تهدید می کنید؟

گاهی از طلاق به عنوان تهدیدی در دعوا های خانوادگی استفاده می­شود که اغلب به دلایل ذیل است:

  • از خشم و ناامیدی.
  • برای به دست آوردن قدرت و کنترل بر شخص دیگری، آنها را مجبور به دیدن شرایط از دید خود کردن
  • اینکه شما را جدی بگیرند که واقعا تغییری در زندگی میخ خواهید
  • به عنوان یک پیام مبنی بر این که ازدواجتان در حال فروپاشی است

افرادی که همواره تهدیدبه طلاق می­کنند اعتبار خود را نزد همسرشان دست می­دهند. اگر فرد صرفا تهدید نمی­کند، و واقعا برای طلاق آماده است، آنها می توانند این فکر را را در ذهن خود نگه دارند:که من مایل به پایان دادن به یک فصل از زندگی ام هستم، زیرا من با این واقعیت که دیگر نمی توانم کاری برای این رابطه انجام دهم،کنار آمده­ام. »آنها به طور مناسب و بدون هیچ گونه سرزنشی با همسرشان صحبت خواهند کرد.

.۴ آیا این یک تصمیم صادقانه بر مبنای خودشناسی است یا این یک تصمیم عاطفی-واکنشی است؟

آماده شدن برای طلاق همسرتان به این معنی است که بتوانید تصمیم روشن و غیر احساسی را بگیرید که بتوانید در طول زمان پای آن بایستید طلاق به  معنی که توانایی در رها کردن تمام دلبستگی های عاطفی قوی به شخص دیگر است،چه آن  افراد دوست داشتنی باشند و چه متخاصم و مضر.

تصمیمات احساسی پایدار نمانده و در صورتی که بر اساس آنها عمل شود، مشکل اساسی را حل نمی­کند. افرادی که از سر خشم طلاق می­گیرند حتی بعد از طلاق نیز خشمگین می­مانند.

یک زن پس از آنکه پنج سال از طلاقش گذشته­بود به من مراجعه کرد،چرا که هنوز با اثرات ناشی از طلاقش دست و پنجه نرم می­کرد مشکل او این بود که او هنوز از دست همسر سابقش خشمگین بود و و حس تنفر از او را درون خود پرورش می­داد. من به او گفتم: به نظر می­رسد مثل شما هنوز هم متاهلید.” او اصرار داشت که من اشتباه می­کنم و این امر فقط به دلیل تنفر زیاد از همسر سابقش است. من پاسخ دادم که نفرتی که او آن را تجربه می­کند اساسا به خاطر علاقه­ی زیاد او است و من شک دارم هیچ انسانی بتواند این میزان علاقه را از خود نشان دهد من اظهار داشتم که تنها کسی که ازدواج کرده می­تواند چنین علاقه ای داشته باشد. از آن لحظه، او شروع به جدایی عاطفی از همسر سابق خود کرد و با هدایت های من، یک طلاق واقعی را دنبال کرد.

بیانیه­ای که نشان دهد که شما یک تصمیم صریح و صادقانه گرفته اید و این یک واکنش احساسی نیست به این صورت است: من به این که شما شخصیت خاص خود، امیدها و رویاها خودتان رادارید،به رسمیت می­شناسم و می توانم برای شما احترام قائل شوم، اما من دیگر نمیخواهم همسر شما باشم. آماده شدن برای طلاق، یعنی داشتن وابستگی عاطفی پایینتر به شخصی که قرار است از او جدا شوید،در غیر این صورت، فرایند طلاق خود، مارپیچی از احساسات شدید، از جمله خشم، بی اعتمادی و آسیب خواهد بود.
 

هدف شما در خواست طلاق چیست؟

هرقصدی، به غیر از پایان دادن به

ازدواج، نشانه ای از این است که شما برای رسیدن به طلاق آماده نیستید. اگر امیدوار باشید که از طریق طلاق طرف مقابل تغییر خواهد کرد و با شما بهتر رفتار خواهد کرد،یا متوجه می شود که چه چیزی را از دست داده یا اینکه چقدر به شما آسیب رسانده،دارید به دلیل اشتباهی طلاق بگیرید .طلاق هیچ قدرتی برای تصحیح اشتباهات و تغییر قلب و ذهن افراد ندارد. طلاق تنها می­تواند یک چیز را انجام دهد،اینکه یک ازدواج را پایان دهد و هر فرد را رها کند تا با افراد جدیدی آشنا شود.

.۶٫ آیا درگیری های داخلی خود را در مورد طلاق حل و فصل کرده ­اید؟

هر کسی که از وارد فرآیند طلاق می­شود، دچاردرگیری است و آمادگی برای طلاق را دارد. افراد می توانند در هم زمان هم احساس گناه کنند، و هم از این که می خواهند رابطه را پایان دهند مطمئن باشند. یا آنها می­توانند حس کنند به آنها خیانت شده است و در عین حال متوجه شوند که زندگی آنها  پس از طلاق بهتر خواهد بود. شناخت منازعات و کنترل کردن بخش هایی از شما که با تأثیر طلاق درکشمکش است، در زمان های مختلف، بخشی از فرآیند آماده شدن برای طلاق خواهد بود.

ریک در زمان تصمیم گیری در رابطه با ازدواجش بود دچار سختی فراوانی بود. او برای مدت طولانی ادعا می­کرد که او سردرگم ، درگیر و درهم ریخته است و نمیداند آمادگی برای طلاق دارد یا نه. او به نظر نه با طلاق و نه با ازدواج در صلح نبود. همسرش به او کنابه میزد و اغلب او را ترسو می­خواند. به عنوان درمانگر او، از او خواستم که با بخشی از او صحبت کنم که قصد طلاق داشت، و به او گفتم که نمی­خواهم از هیچ بخش دیگری چیزی بشنوم. او شروع به صحبت کردن در مورد اینکه علاقه ای به همسرش ندارد کرد ، اما در عرض یک دقیقه او شروع به محو کردن این صداها با اظهاراتی مانند او یک مادر خوب است و یا او قابل اعتماد است.”کرد. هر بار که او تلاش می کرد تا از این راه خارج شود، من باید می­گفتم که من فقط می خواهم از صدایی که طلاق” می­خواست بشنوم. همانطور که آن صدا قوی­تر شد، او بیشتر و بیشتر صحبت می­کرد،به شدت عرق می کرد. من پرسیدم چه اتفاقی می افتد؟””در نهایت، او گفت:” من احساس گناه می­کنم. پرسیدم” از چه؟” او گفت: به خودم قول دادم که هرگز مسیر پدرم را که مادرم را ترک کرده بود دنبال نکنم.” او گفت که دیگر سردرگم نیست. او توانست ببیند که این قول قدیمی با .خواست او برای طلاق مغایرت و درگیری دارد. همانطور که وی بر این دو صدای متضاد درونی کار کرد، در نهایت توانست تصمیمی بگیرد که احساس آرامش کرده و سه ماه پس از آن، فرآیند طلاق را آغاز کرد.

.۷ آیا می­توانید از پس عواقب ناگوار طلاق را بر بیایید؟

طلاق تغییر و غم و اندوه را به دنبال دارد، زیرا از بین رفتن روح خانواده شاد» است. زخم، ناامیدی، تنهایی، شکست، عدم پذیرش، عدم انطباق می­تواند، زمانی که ما در این گذرگاه های بسیار آسیب پذیر قرار داریم،بر روح و روان ما غالب شوند. برای آمادگی برای بالا و پایین های فرآیند تمام، ایجاد کردن یک سیستم پشتیبانی شامل خانواده و دوستان که در صورت نیاز برای کمک به شما به لحاظ عاطفی و عملی در دسترس باشند،ضروری است.

یکی از سخت ترین عواقب طلاق، مواجهه با غم دیگران است باید ببینید آمادگی برای طلاق در این مورد را دارید، چه آن افراد فرزندانتان ، خانواده یا دوستان شما باشند ، زیرا طلاق بر زندگی بسیاری از مردم تاثیر می­گذارد. اگر شما طلاق را انتخاب کردید، باید بر تصمیم خود و پایان­دادن به ازدواجتان در برابر همه این افراد و شرایط محکم بمانید. اگر شما طلاق را نمی­خواهید، اما همسرتان می­خواهد طلاق بگیرد، هنوز هم باید آمادگی پذیرش عواقب ناشی از ازدواج نا موفق را داشته باشید  برای شناختن اینکه آیا آماده هستید، از خود بپرسید که آیا برای تغییرات زیر آماده (آمادگی برای طلاق) هستید:

  • اگر شما تغییرات در امور مالی، شیوه زندگی یا عادات خود را نمی خواهید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر شما نمی توانید خشم و اندوه فرزندان خود را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر نمی توانید زمان های ناامنی، ترس و …. را بپذیرید، پس شما برای طلاق آماده نیستید؛
  • اگر شما مایل به دل کندن از همسر خود از لحاظ ذهنی، احساسی و معنوی نیستید، پس شما برای طلاق آماده نیستید.

من یک زن که کاملا از شوهر یک طرفه ی منفعلش خسته شده بود، به یاد می آورم و او می­گفت که حس قوی در او ایجاد شده که می­خواهد بعد از ۲۰ سال طلاق بگیرد. هر بار که او به من می­گفت که  او می­خواهد به شوهرش بگوید که قصد دارد جدا شود، پیش از آنکه به خانه برود،از تصمیمش عقب نشینی می­کرد. برای کمک به شناسایی کشمکش وی، لیستی از پیامدهای طلاق را تهیه کردیم و او گفت چیزی که  هرگز نمی تواند قبول قبول کند این واقعیت است که فرزندانش از او برای ترک پدرشان متنفر خواهند شد او گفت مهم نیست که چقدر درمانده باشد ، او نمیتواند ریسک کند، هنگامی که او دریافت که این نتیجه ناخوشایند ناشی از طلاق او بیشتر از تحملش است، او قادر به فکر کردن در مورد راه های دیگر برای حل و فصل مشکلات ناشی از خستگی در ازدواجش شد. با گذشت زمان او مستقل تر شد و شروع به سفر و توسعه منافع خود کرد.

آیا شما مایل به کنترل زندگی خود به صورت مسولانه و بالغانه هستید؟

این که آیا شما کسی هستید که طلاق را می خواهد یا کسی که مجبور است به درخواست طلاق همسر خود پاسخ دهد ،در هر دو حالت یک چیز مشترک است،این ازدواج پایان می­یابد. چگونگی پاسخ افراد به این واقعیت (آمادگی برای طلاق) نوع طلاق و آینده آنهارا تعیین خواهد کرد. آنها می توانند از موضع تلخی، انتقام یا درماندگی درآیند و یا می توانند برای آینده خود از موقعیت قدرت، درک و احترام وارد شوند. نگرش شما نوع طلاق شما را تعیین می کند. گزینه­های شما به شرح زیر است:

شما می توانید موافقتنامه­ هایی را ایجاد کنید که:

فقط از حقوق خود محافظت کنید یا اینکه به حقوق همسر خود نیز احترام بگذارید.

فقط برای شما خوب باشد یا برای همه خوب باشد. به همسرتان را کمتر از حقش بدهید یا واقعا حق همسر خود را به بدهید.

فقط شما را به زحمت نیاندازد و یا برای همه به خوبی عمل کند.

نیاز به جلسات دادرسی مکرر داشته باشد یا نیازی به جلسات دادگاه نداشته باشد.

تجربه ما این است که افرادی که خودشان را با پاسخ به همه ی این هشت سوال آماده می­کنند، احتمال بیشتری برای طلاق توافقی دارند. با شروع روند در این راه آنها خیلی بهتر قادر به انجام توافقاتی پایدار با یکدیگر و حل و فصل مشکلات خود و توسعه برنامه­های فرزندپروری که هم از کودکان و هم از حقوق دو طرف حمایت می­کنند،خواهند بود.
 

زبان و واژگان حقوقی در همه دنیا کمی دشوار است و همین مسئله باعث شده است رغبت مراجعه مستقیم به قوانین توسط عامه مردم کم گردد. ادبیات حقوقی ما نیز آمیخته با واژگان عربی و فقهی است اما دانستن 

انواع طلاق و واژگانی چون 

طلاق رجعی،

طلاق خلع و طلاق بائن همیشه برای عده ای جای سوال بوده است.

در این مختصر بر آن شدیم که به سادگی پاسخگوی سوال انواع طلاق در اسلام باشیم.

طلاق کلمه ای عربی و از مصدر طلق یطلق به معنای رهایی، آزاد کردن و … می باشد و در واقع پیمان شویی را بر هم زدن است بر طبق قانون طلاق احوال شخصیه است به این معنی که پیروان ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند می توانند بر طبق دین خود طلاق بگیرند و از هم جدا بشوند اما طلاق بر طبق مذهب شیعه از اختیارات مرد است.

ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی مقرر داشته که: مرد می تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.»

اما زن در شرایطی خاص و با اثبات عسر و حرج یا شرایط ضمن عقد می تواند از طریق دادگاه و حتی با عدم رضایت مرد، طلاق بگیرد در واقع در این جا با تحقق شرایط، دادگاه مرد (زوج) را به طلاق اجبار می کند.


ارث چیست؟

یکی از نهادهای حقوقی مطابق قانون ایران ، 

ارث می باشد . بر اساس ماده 867 قانون مدنی ،

ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند . 
در خصوص تعریف ارث باید گفت که معنای حقوقی ارث به معنای عرفی آن بسیار نزدیک است . به لحاظ عرفی ، ارث مالی است که بعد از فوت شخص به بازماندگان و وارثان او تعلق می گیرد که البته در این خصوص مقررات و قواعد تقسیم

ارث باید مورد رعایت قرار بگیرد . بر اساس مقررات قانونی ، 

ارث عبارت است از انتقال قهری حقوق و دارایی متوفی به ورثه او . این معنا از ارث مشابه مفهوم ترکه نیز می باشد . ترکه عبارت است از کلیه اموال و حقوق مالی که پس از پرداخت شدن دیون و تعهدات شخص متوفی ، به بازماندگان یا وارثان شخص تعلق می گیرد .
نکته مهمی که در خصوص 

ارث وجود دارد آن است که 

تقسیم ارث تنها پس از ادای حقوق و دیونی که بر عهده میت است امکانپذیر می باشد . لذا ابتدا بایستی هزینه های کفن و دفن میت ، بدهی های مالی او و

وصیت او انجام شود و سپس نوبت به 

تقسیم ارث می رسد .
 

 

نحوه تقسیم کردن ارث

یکی از پیچیده ترین موضوعاتی که در قانون مدنی مورد بررسی قرار گرفته است ، 

نحوه تقسیم ارث می باشد ؛ چرا که 

نحوه تقسیم ارث با استفاده از قواعدی به عمل می آید که بسیار دقیق و مهم هستند . به این منظور ابتدا باید آشنایی مختصری با طبقات ارث پیدا کنیم . بر اساس قانون مدنی وارثان شخص متوفی را بر حسب نزدیک بودن به شخص متوفی می توان در سه طبقه تقسیم بندی کرد . در صورتی که در هر یک از این طبقات شخصی وجود داشته باشد ،

 ارث به وی می رسد و نوبت به اشخاصی که در طبقه بعدی هستند نمی رسد . برای آشنایی با طبقات ارث کلیک کنید . علاوه بر این ، زن و شوهر نیز در هر صورت از هم ارث می برند که ارث آنها نیز جداگانه محاسبه می شود . 
 

موانع ارث

مطابق قانون مدنی هیچکس نمی تواند برای بعد از فوت خود دیگری را از ارث محروم کند . به این دلیل که قواعد ارث قوانین امری هستند و قانونگذار آنها را به دقت پیش بینی کرده است . لذا اینکه می شنویم پدری فرزند خود را به محروم شدن از ارث تهدید کند ، پذیرفتنی نیست . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد 

محرومیت از ارث کلیک کنید .
البته ، به موجب قانون مدنی یک سری از شرایط هستند که به موجب آن ، کسی که به لحاظ قانونی وارث محسوب شده و ارث می برد ، از این حق محروم می شود . بر این اساس ، در صورتی که وارث ، کسی که از او ارث می برد را بکشد ، به موجب قانون دیگر ارثی از وی نخواهد برد . همچنین ، ولدال یا فرزند نامشروع از والدین خود ارثی نخواهد برد . 
 

وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی.

ماده ۸۲۶

وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می‌نماید. وصیت‌کننده موصی، کسی که

وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی‌له، مورد وصیت موصی‌به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می‌شود وصی نامیده می‌شود.

ماده ۸۲۷

تملیک به موجب وصیت محقق نمی‌شود مگر با قبول موصی‌له پس از فوت موصی.

ماده ۸۲۸

هر گاه موصی‌له غیر محصور باشد مثل این که وصیت برای فقرا یا امور عام‌المنفعه شود قبول شرط نیست.

ماده ۸۲۹

قبول موصی‌له قبل از فوت موصی مؤثر نیست و موصی می‌تواند از

وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که موصی‌له موصی به را قبض کرده باشد.

ماده ۸۳۰

نسبت به موصی‌له رد یا قبول

وصیت بعد از فوت موصی معتبر است بنابراین اگر موصی‌له قبل از فوت موصی وصیت را رد کرده باشد بعد از فوت می‌تواند آن را قبول کند و اگر بعد از فوت آن را قبول و موصی‌به را قبض کرد دیگر نمی‌تواند آن را رد کند لیکن اگر قبل از فوت قبول کرده باشد بعد از فوت قبول ثانوی لازم نیست.

ماده ۸۳۱

اگر موصی‌له صغیر یا مجنون باشد رد یا قبول وصیت با ولی خواهد بود.

ماده ۸۳۲

موصی‌له می‌تواند

وصیت را نسبت به قسمتی از موصی‌به قبول کند در این صورت وصیت نسبت به قسمتی که قبول شده صحیح و نسبت به قسمت دیگر باطل می‌شود.

ماده ۸۳۳

ورثه‌ی موصی نمی‌تواند در موصی‌به تصرف کند مادام که موصی‌له رد یا قبول خود را به آن‌ها اعلام نکرده است. اگر تأخیر این اعلام موجب تضرر ورثه باشد حاکم موصی‌له را مجبور می‌کند که تصمیم خود را معین نماید.

ماده ۸۳۴

در وصیت عهدی، قبول شرط نیست لیکن وصی می‌تواند مادام که موصی زنده است وصایت را رد کند و اگر قبل از فوت موصی رد نکرد بعد از آن حق رد ندارد اگر چه جاهل بر وصایت بوده باشد.

 

فصل دوم – در موصی

ماده ۸۳۵

موصی باید نسبت به مورد وصیت، جایزالتصرف باشد.

ماده ۸۳۶

هر گاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن 

وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هر گاه اتفاقاً منتهی به موت نشد وصیت نافذ خواهد بود.

ماده ۸۳۷

اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثه‌ی خود را

از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست.

ماده ۸۳۸

موصی می‌تواند از وصیت خود رجوع کند.

ماده ۸۳۹

اگر موصی ثانیاً وصیتی بر خلاف وصیت اول نماید وصیت دوم صحیح است.

فصل سوم – در موصی‌به

ماده ۸۴۰

وصیت به صرف مال در امر غیر مشروع باطل است.

ماده ۸۴۱

موصی‌به باید ملک موصی باشد و وصیت به مال غیر ولو با اجازه‌ی مالک باطل است.

ماده ۸۴۲

ممکن است مالی را که هنوز موجود نشده است وصیت نمود.

ماده ۸۴۳

وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه‌ی وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.

ماده ۸۴۴

هر گاه موصی به، مال معینی باشد آن مال تقویم می‌شود اگر قیمت آن بیش از ثلث ترکه باشد مازاد، مال ورثه است مگر این که اجازه کند.

ماده ۸۴۵

میزان ثلث به اعتبار دارایی موصی در حین وفات معین می‌شود نه به اعتبار دارایی او در حین وصیت.

ماده ۸۴۶

هر گاه موصی به منافع ملکی باشد دائماً یا در مدت معین به طریق ذیل از ثلث اخراج می‌شود:

بدواً عین ملک با منافع آن تقویم می‌شود سپس ملک مزبور با ملاحظه مسلوب‌المنفعه بودن درمدت وصیت تقویم شده تفاوت بین دو قیمت از ثلث حساب می‌شود. اگر موصی به منافع دائمی ملک بوده و بدین جهت عین ملک قیمتی نداشته باشد قیمت ملک با ملاحظه‌ی منافع از ثلث محسوب می‌شود.

ماده ۸۴۷

اگر موصی به کلی باشد تعیین فرد با ورثه است مگر این که در وصیت طور دیگر مقرر شده باشد.

ماده ۸۴۸

اگر موصی به جزءق مشاع ترکه باشد مثل ربع یا ثلث، موصی‌له با ورثه در همان مقدار از ترکه مشاعاً شریک خواهد بود.

ماده ۸۴۹

اگر موصی زیاده بر ثلث را به ترتیب معینی وصیت به اموری کرده باشد و ورثه زیاده بر ثلث را اجازه نکنند به همان ترتیبی که 

وصیت کرده است از

ترکه خارج می‌شود تا میزان ثلث و زاید بر ثلث باطل خواهد شد و اگر وصیت به تمام یک دفعه باشد زیاده از همه کسر می‌شود.

 

فصل چهارم – در موصی‌له

ماده ۸۵۰

موصی‌له باید موجود باشد و بتواند مالک چیزی بشود که برای او

وصیت شده است.

ماده ۸۵۱

وصیت برای حمل صحیح است لیکن تملک او منوط است بر این که زنده متولد شود.

ماده ۸۵۲

اگر حمل در نتیجه‌ی جرمی سقط شود موصی‌به به ورثه او می‌رسد مگر این که جرم مانع

ارث باشد.

ماده ۸۵۳

اگر موصی‌لهم متعدد و محصور باشند موصی‌به بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود مگر این که موصی طور دیگر مقرر داشته باشد.

فصل پنجم – در وصی

ماده ۸۵۴

موصی می‌تواند یک یا چند نفر وصی معین نماید، درصورت تعدد، اوصیا باید مجتمعاً عمل به وصیت کنند مگر در صورت تصریح به استقلال هر یک.

ماده ۸۵۵

موصی می‌تواند چند نفر را به نحو ترتیب، وصی معین کند به این طریق که اگر اولی فوت کرد دومی وصی باشد و اگر دومی فوت کرد سومی باشد و هکذا.

ماده ۸۵۶

صغیر را می‌توان به اتفاق یک نفر کبیر وصی قرار داد. در این صورت اجرای وصایا با کبیر خواهد بود تا موقع بلوغ و رشد صغیر.

ماده ۸۵۷

موصی می‌تواند یک نفر را برای نظارت در عملیات وصی معین نماید. حدود اختیارات ناظر به طریقی خواهد بود که موصی مقرر داشته است یا از قرائن معلوم شود.

ماده ۸۵۸

وصی نسبت به اموالی که بر حسب وصیت در ید او می‌باشد حکم امین را دارد و ضامن نمی‌شود مگر در صورت تعدی و تفریط.

ماده ۸۵۹

وصی باید بر طبق وصایای موصی رفتار کند والا ضامن و منعزل است.

ماده ۸۶۰

غیر از پدر و جد پدری کس دیگر حق ندارد بر صغیر وصی معین کند.

باب دوم – در ارث

فصل اول – در موجبات ارث و طبقات مختلفه وراث

ماده ۸۶۱

موجب ارث دو امر است: نسب و سبب.

ماده ۸۶۲

اشخاصی که به موجب نسب ارث می‌برند سه طبقه اند:

۱- پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.

۲- اجداد و برادر و خواهر و اولاد آن‌ها.

۳- اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آن‌ها.

ماده ۸۶۳

وارثین طبقه‌ی بعد وقتی ارث می‌برند که از وارثین طبقه‌ی قبل کسی نباشد.

ماده ۸۶۴

از جمله اشخاصی که به موجب سبب

ارث می‌برند هر یک از زوجین است که در حین فوت دیگری زنده باشد.

ماده ۸۶۵

اگر در شخص واحد موجبات متعدده‌ی

ارث جمع شود به جهت تمام آن موجبات ارث می‌برد مگر این که بعضی از آن‌ها مانع دیگری باشد که در این صورت فقط از جهت عنوان مانع می‌برد.

ماده ۸۶۶

در صورت نبودن وارث، امر ترکه‌ی متوفی راجع به حاکم است.

 

فصل دوم – در تحقق ارث

ماده ۸۶۷

ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می‌کند.

ماده ۸۶۸

مالکیت ورثه نسبت به

ترکه‌ی متوفی مستقر نمی‌شود مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه‌ی میت تعلق گرفته.

ماده ۸۶۹

حقوق و دیونی که به ترکه‌ی میت تعلق می‌گیرد و باید قبل از تقسیم آن ادا شود از قرار ذیل است:

۱- قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق است به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است؛

۲- دیون و واجبات مالی متوفی؛

۳- وصایای میت تا ثلث ترکه بدون اجازه ورثه و زیاده بر ثلث با اجازه‌ی آن‌ها.

ماده ۸۷۰

حقوق مزبوره در ماده قبل باید به ترتیبی که در ماده مزبوره مقرر است تأدیه شود و مابقی اگر باشد بین وراث تقسیم گردد.

ماده ۸۷۱

هر گاه ورثه نسبت به اعیان ترکه معاملاتی نمایند مادام که دیون متوفی تأدیه نشده است معاملات مزبوره نافذ نبوده و دیان می‌توانند آن را بر هم زنند.

ماده ۸۷۲

اموال غائب مفقودالاثر تقسیم نمی‌شود مگر بعد از ثبوت فوت او یا انقضای مدتی که عادتاً چنین شخصی زنده نمی‌ماند.

ماده ۸۷۳

اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث می‌برند مجهول و تقدم و تأخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمی‌برند مگر آن که موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از یکدیگر ارث می‌برند.

ماده ۸۷۴

اگر اشخاصی که بین آن‌ها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آن‌ها معلوم و دیگری از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آن که تاریخ فوتش مجهول است از آن دیگری ارث می‌برد.

فصل سوم – در شرایط و جمله از موانع ارث

ماده ۸۷۵

شرط وراثت، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صوتی ارث می‌برد که نطفه‌ی او حین‌الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد.

ماده ۸۷۶

با شک در حیات، حین ولادت، حکم وراثت نمی‌شود.

ماده ۸۷۷

در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه، امارات قانونی که برای اثبات نسب مقرر است رعایت خواهد شد.

ماده ۸۷۸

هر گاه در حین موت مورث، حملی باشد که اگر قابل وراثت متولد شود مانع از ارث تمام یا بعضی از وراث دیگر می‌گردد. تقسیم ارث به عمل نمی‌آید تا حال او معلوم شود و اگر حمل مانع از ارث هیچ یک از سایر وراث نباشد و آن‌ها بخواهند ترکه را تقسیم کنند باید برای حمل حصه‌ای که مساوی حصه‌ی دو پسر از همان طبقه باشد کنار گذارند و حصه‌ی هر یک از وراث مراعا است تا حال حمل معلوم شود.

ماده ۸۷۹

اگر بین وراث، غایب مفقودالاثری باشد سهم او کنار گذارده می‌شود تا حال او معلوم شود در صورتی که محقق گردد قبل از مورث مرده است حصه‌ی او به سایر وراث بر می‌گردد والا به خود او یا به ورثه او می‌رسد.

ماده ۸۸۰

قتل از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می‌شود اعم از این که قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.

ماده ۸۸۱

در صورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد ماده فوق مجری نخواهد بود.

ماده ۸۸۱

(مکرر) کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه‌ی متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.

ماده ۸۸۲

بعد از لعان، زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی‌برند و همچنین فرزندی که به سبب انکار او، لعان واقع شده، از پدر و پدر از او ارث نمی‌برد لیکن فرزند مزبور از مادر و خویشان مادری خود و همچنین مادر و خویشان مادری از او ارث می‌برند.

ماده ۸۸۳

هر گاه پدر بعد از لعان رجوع کند پسر از او ارث می‌برد لیکن از ارحام پدر و همچنین پدر و ارحام پدری از پسر ارث نمی‌برند.

ماده ۸۸۴

ولدال از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی‌برد لیکن اگر حرمت رابطه‌ای که طفل ثمره‌ی آن است نسبت به یکی از ابوین ثابت و نسبت به دیگری به واسطه‌ی اکراه یا شبهه‌ی نباشد طفل فقط از این طرف و اقوام او ارث می‌برد و بالعکس.

ماده ۸۸۵

اولاد و اقوام کسانی که به موجب ماده ۸۸۰ از ارث ممنوع می‌شوند محروم از ارث نمی‌باشند بنابراین اولاد کسی که پدر خود را کشته باشد از جد مقتول خود ارث می‌برد اگر وراث نزدیکتری باعث حرمان آنان نشود.

 

فصل چهارم – در حجب

ماده ۸۸۶

حجب حالت وارثی است که به واسطه‌ی بودن وارث دیگر از بردن ارث کلاً یا جزئاً محروم می‌شود.

ماده ۸۸۷

حجب بر دو قسم است: قسم اول آن است که وارث از اصل ارث محروم می‌گردد، مثل برادرزاده که به واسطه بودن برادر یا خواهر متوفی، از ارث محروم می‌شود یا برادر ابی که با بودن برادر ابوینی از ارث محروم می‌گردد؛

قسم دوم آن است که فرض وارث از حد اعلی به حد ادنی نازل می‌گردد مثل تنزل حصه‌ی شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد و همچنین تنزل حصه‌ی زن از ربع به ثمن در صورتی که برای زوج او اولاد باشد.

ماده ۸۸۸

ضابطه‌ی حجب از اصل ارث، رعایت اقربیت به میت است. بنابراین هر طبقه از وراث، طبقه‌ی بعد را از ارث محروم می‌نماید مگر در مورد ماده ۹۳۶ و موردی که وارث دورتر بتواند به سمت قائم‌مقامی ارث ببرد که در این صورت هر دو ارث می‌برند.

ماده ۸۸۹

در بین وراث طبقه‌ی اولی اگر برای میت اولادی نباشد اولاد او هر قدر که پایین بروند قائم‌مقام پدر یا مادر خود بوده و با هر یک از ابوین متوفی که زنده باشد ارث می‌برند ولی در بین اولاد، اقرب به میت، ابعد را از ارث محروم می‌نماید.

ماده ۸۹۰

در بین وراث طبقه‌ی دوم اگر برای متوفی برادر یا خواهری نباشد اولاد اخوه، هر قدر که پایین بروند قائم‌مقام پدر یا مادر خود بوده با هر یک از اجداد متوفی که زنده باشد ارث می‌برند لیکن در بین اجداد یا اولاد اخوه، اقرب به متوفی ابعد را از ارث محروم می‌کند. مفاد این ماده در مورد وارث طبقه سوم نیز مجری می‌باشد.

ماده ۸۹۱

وراث ذیل حاجب از ارث ندارند: پدر، مادر، پسر، دختر، زوج و زوجه.

ماده ۸۹۲

حجب از بعض فرض، در موارد ذیل است:

الف- وقتی که برای میت، اولاد یا اولاد اولاد باشد: در این صورت ابوین میت از بردن بیش از یک ثلث محروم می‌شوند مگر در مورد ماده ۹۰۸ و ۹۰۹ که ممکن است هر یک از ابوین به عنوان قرابت یا رد بیش از یک سدس ببرد همچنین زوج از بردن بیش از یک ربع و زوجه از بردن بیش از یک ثمن محروم می‌شود.

ب- وقتی که برای میت چند برادر یا خواهر باشد: در این صورت مادر میت از بردن بیش از یک سدس محروم می‌شود مشروط بر این که:

  • اولاً- لااقل دو برادر یا یک برادر با دو خواهر یا چهار خواهر باشند؛
  • ثانیاً- پدر آن‌ها زنده باشد؛
  • ثالثاً- از ارث ممنوع نباشد مگر به سبب قتل؛

 

  • رابعاً- ابوینی یا ابی تنها باشند.

فصل پنجم – در فرض و صاحبان فرض

ماده ۸۹۳وراث، بعضی به فرض، بعضی به قرابت و بعضی گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث می‌برند.

ماده ۸۹۴

صاحبان فرض اشخاصی هستند که سهم آنان از ترکه معین است و صاحبان قرابت کسانی هستند که سهم آن‌ها معین نیست.

ماده ۸۹۵

سهام معینه که فرض نامیده می‌شود عبارت است از: نصف، ربع، ثمن، دوثلث، ثلث و سدس ترکه.

ماده ۸۹۶

اشخاصی که به فرض ارث می‌برند عبارتند از: مادر و زوج و زوجه.

ماده ۸۹۷

اشخاصی که گاه به فرض و گاهی به قرابت ارث می‌برند عبارتند از: پدر، دختر و دخترها، خواهر و خواهرهای ابی یا ابوینی و کلاله امی.

ماده ۸۹۸

وراث دیگر به غیر از مذکورین در دو ماده فوق به قرابت ارث می‌برند.

ماده ۸۹۹

فرض سه وارث نصف ترکه است:

۱- شوهر در صورت نبودن اولاد برای متوفا اگر چه از شوهر دیگر باشد؛

۲- دختر اگر فرزند منحصر باشد؛

۳- خواهر ابوینی یا ابی تنها در صورتی که منحصر به فرد باشد.

ماده ۹۰۰

فرض دو وارث ربع ترکه است:

۱- شوهر در صورت فوت زن با داشتن اولاد؛

۲- زوجه یا زوجه‌ها در صورت فوت شوهر بدون اولاد.

ماده ۹۰۱

ثمن، فریضه‌ی زوجه یا زوجه‌ها است در صورت فوت شوهر با داشتن اولاد.

ماده ۹۰۲

فرض دو وارث دو ثلث ترکه است:

۱- دو دختر و بیشتر در صورت نبودن اولاد ذکور؛

۲- دو خواهر و بیشتر ابوینی یا ابی تنها با نبودن برادر.

 

ماده ۹۰۳

فرض دو وارث ثلث ترکه است:

۱- مادر متوفی در صورتی که میت اولاد و اخوه نداشته باشد؛

۲- کلاله امی در صورتی که بیش از یکی باشد.

ماده ۹۰۴

فرض سه وارث سدس ترکه است: پدر و مادر و کلاله امی اگر تنها باشد.

ماده ۹۰۵

از ترکه‌ی میت هر صاحب فرض حصه خود را می‌برد و بقیه به صاحبان قرابت می‌رسد و اگر صاحب قرابتی در آن طبقه مساوی با صاحب فرض در درجه نباشد باقی به صاحب فرض رد می‌شود مگر در مورد زوج و زوجه که به آن‌ها رد نمی‌شود لیکن اگر برای متوفی وارثی به غیر از زوج نباشد زائد از فریضه به او رد می‌شود.

فصل ششم – در سهم‌الارث طبقات مختلفه وراث

مبحث اول – در سهم‌الارث وراث طبقه اولی

ماده ۹۰۶:اگر برای متوفی اولاد یا اولاد اولاد از هر درجه که باشد موجود نباشد هر یک از ابوین در صورت انفراد، تمام ارث را می‌برد و اگر پدر و مادر میت هر دو زنده باشند مادر یک ثلث و پدر دو ثلث می‌برد لیکن اگر مادر حاجب داشته باشد سدس از ترکه متعلق به مادر و بقیه مال پدر است.

ماده ۹۰۷:اگر متوفی ابوین نداشته و یک یا چند نفر اولاد داشته باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:

اگر فرزند، منحصر به یکی باشد خواه پسر خواه دختر تمام ترکه به او می‌رسد.

اگر اولاد متعدد باشند ولی تمام پسر، یا تمام دختر، ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود. اگر اولاد متعدد باشند و بعضی از آن‌ها پسر و بعضی دختر، پسر دو برابر دختر می‌برد.

ماده ۹۰۸:هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشد با یک دختر فرض هر یک از پدر و مادر سدس ترکه و فرض دختر نصف آن خواهد بود و ما بقی بین تمام وراث به نسبت فرض آن‌ها تقسیم شود مگر این که مادر حاجب داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۰۹:هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر، فرض تمام دخترها دو ثلث ترکه خواهد بود که بالسویه بین آن‌ها تقسیم می‌شود و فرض هر یک از پدر و مادر یک سدس و مابقی اگر باشد بین تمام ورثه به نسبت فرض آن‌ها تقسیم می‌شود مگر این که مادر حاجب داشته باشد در این صورت مادر از باقی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۱۰:هر گاه میت اولاد داشته باشد گر چه یک نفر، اولاد اولاد او ارث نمی‌برند.

ماده ۹۱۱:هر گاه میت اولاد بلاواسطه نداشته باشد اولاد اولاد او قائم‌مقام اولاد بوده و بدین طریق جزو وراث طبقه اول محسوب و با هر یک از ابوین که زنده باشد ارث می‌برد. تقسیم ارث بین اولاد بر حسب نسل به عمل می‌آید: یعنی هر نسل حصه‌ی کسی را می‌برد که به توسط او به میت می‌رسد. بنابراین اولاد پسر دو برابر اولاد دختر می‌برند. در تقسیم بین افراد یک نسل، پسر دو برابر دختر می‌برد.

ماده ۹۱۲:اولاد اولاد تا هر چه که پایین بروند به طریق مذکور در ماده فوق ارث می‌برند با رعایت این که اقرب به میت ابعد را محروم می‌کند.

ماده ۹۱۳:در تمام صور مذکوره در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می‌برد و این فرض عبارت است: از نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد و مابقی ترکه بر طبق مقررات مواد قبل مابین سایر وراث تقسیم می‌شود.

ماده ۹۱۴:اگر به واسطه‌ی بودن چندین نفر صاحبان فرض، ترکه‌ی میت کفایت نصیب تمام آن‌ها را نکند نقص بر بنت و بنتین وارد می‌شود و اگر پس از موضوع کردن نصیب صاحبان فرض، زیادتی باشد و وارثی نباشد که زیاده را به عنوان قرابت ببرد این زیاده بین صاحبان فرض بر طبق مقررات مواد فوق تقسیم می‌شود لیکن زوج و زوجه مطلقاً و مادر اگر حاجب داشته باشد از زیادی چیزی نمی‌برد.

ماده ۹۱۵:انگشتری که میت معمولاً استعمال می‌کرده و همچنین قرآن و رخت‌های شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ او می‌رسد بدون این که از حصه‌ی او از این حیث چیزی کسر شود مشروط بر این که ترکه‌ی میت منحصر به این اموال نباشد.

مبحث دوم – در سهم‌الارث وراث طبقه دوم

ماده ۹۱۶:هر گاه برای میت و ارث طبقه اولی نباشد ترکه او به وارث طبقه ثانیه می‌رسد.

ماده ۹۱۷:هر یک از وراث طبقه دوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند ترکه‌ی بین آن‌ها بر طبق مواد ذیل تقسیم می‌شود.

ماده ۹۱۸:اگر میت اخوه‌ی ابوینی داشته باشد اخوه‌ی ابی ارث نمی‌برند. در صورت نبودن اخوه‌ی ابوینی اخوه‌ی ابی حصه‌ی ارث آن‌ها را می‌برند. اخوه‌ی ابوینی و اخوه‌ی ابی هیچ کدام اخوه‌ی امی را از ارث محروم نمی‌کنند.

ماده ۹۱۹:اگر وراث میت چند برادر ابوینی یا چند برادر ابی یا چند خواهر ابوینی یا چند خواهر ابی باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۲۰:اگر وراث میت چند برادر و خواهر ابوینی یا چند برادر و خواهر ابی باشند حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۲۱:اگر وراث چند برادر امی یا چند خواهر امی یا چند برادر و خواهر امی باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۲۲:هر گاه اخوه‌ی ابوینی و اخوه‌ی امی با هم باشند تقسیم به طریق ذیل می‌شود:

اگر برادر یا خواهر امی یکی باشد سدس ترکه را می‌برد و بقیه مال اخوه‌ی ابوینی یا ابی است که به طریق مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند. اگر کلاله امی متعدد باشد ثلث ترکه به آن‌ها تعلق گرفته و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و بقیه مال اخوه‌ی ابوینی یا ابی است که مطابق مقررات مذکور در فوق تقسیم می‌نمایند.

 

ماده ۹۲۳:هر گاه ورثه، اجداد یا جدات باشد ترکه به طریق ذیل تقسیم می‌شود:

اگر جد یا جده تنها باشد اعم از ابی یا امی تمام ترکه به او تعلق می‌گیرد.

اگر اجداد و جدات متعدد باشند در صورتی که ابی باشند ذکور دو برابر اناث می‌برد و اگر همه امی باشند بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌گردد.

اگر جد یا جده ابی و جد یا جده امی با هم باشند ثلث ترکه به جد یا جده امی می‌رسد و در صورت تعدد اجداد امی آن ثلث بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود و دو ثلث دیگر به جد یا جده ابی می‌رسد و در صورت تعدد، حصه‌ی ذکور از آن دو ثلث دو برابر حصه‌ی اناث خواهد بود.

ماده ۹۲۴:هر گاه میت اجداد و کلاله با هم داشته باشد دو ثلث ترکه به وراثی می‌رسد که از طرف پدر قرابت دارند و در تقسیم آن حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود و یک ثلث به وراثی می‌رسد که از طرف مادر قرابت دارند و بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند. لیکن اگر خویش مادری فقط یک برادر یا یک خواهر امی باشد فقط سدس ترکه به او تعلق خواهد گرفت.

ماده ۹۲۵:در تمام صور مذکوره در مواد فوق اگر برای میت نه برادر باشد و نه خواهر، اولاد اخوه قائم‌مقام آن‌ها شده و با اجداد ارث می‌برند در این صورت تقسیم ارث نسبت به اولاد اخوه بر حسب نسل به عمل می‌آید: یعنی هر نسل حصه کسی را می‌برد که به واسطه‌ی او به میت می‌رسد بنابراین اولاد اخوه‌ی ابوینی یا ابی حصه‌ی اخوه ابوینی یا ابی تنها و اولاد کلاله امی حصه کلاله امی را می‌برند. در تقسیم بین افراد یک نسل اگر اولاد اخوه‌ی ابوینی یا ابی تنهاباشند ذکور دو برابر اناث می‌برد و اگر از کلاله امی باشند بالسویه تقسیم می‌کنند.

ماده ۹۲۶:در صورت اجتماع کلاله ابوینی و ابی و امی، کلاله ابی ارث نمی‌برد.

ماده ۹۲۷:در تمام مواد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می‌برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه. متقربین به مادر هم اعم از اجداد یا کلاله فرض خود را از اصل ترکه می‌برند. هر گاه به واسطه ورود زوج یا زوجه نقصی موجود گردد نقص بر کلاله ابوینی یا ابی یا بر اجداد ابی وارد می‌شود.

 

مبحث سوم – در سهم‌الارث وراث طبقه سوم

ماده ۹۲۸:هر گاه برای میت وراث طبقه دوم نباشد ترکه او به وراث طبقه سوم می‌رسد.

ماده ۹۲۹:هر یک از وراث طبقه سوم اگر تنها باشد تمام ارث را می‌برد و اگر متعدد باشند ترکه بین آن‌ها بر طبق مواد ذیل تقسیم می‌شود.

ماده ۹۳۰:اگر میت اعمام یا اخوال ابوینی داشته باشد اعمام یا اخوال ابی ارث نمی‌برند در صورت نبودن اعمام یا اخوال ابوینی اعمام یا اخوال ابی حصه‌ی آن‌ها را می‌برند.

ماده ۹۳۱:هر گاه وراث متوفی، چند نفر عمو یا چند نفر عمه باشند ترکه‌ی بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود، در صورتی که همه‌ی آن‌ها ابوینی یا همه ابی یا همه امی باشند. هر گاه عمو و عمه با هم باشند در صورتی که همه امی باشند ترکه را بالسویه تقسیم می‌نمایند و در صورتی که همه ابوینی یا ابی باشند حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۳۲:در صورتی که اعمام امی و اعمام ابوینی یا ابی با هم باشند عم یا عمه امی اگر تنها باشند سدس ترکه به او تعلق می‌گیرد و اگر متعدد باشند ثلث ترکه و این ثلث را مابین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و باقی ترکه به اعمام ابوینی یا ابی می‌رسد که در تقسیم، ذکور دو برابر اناث می‌برد.

ماده ۹۳۳:هر گاه وراث متوفی چند نفر دایی یا چند نفر خاله یا چند نفر دایی و چند نفر خاله با هم باشند ترکه بین آن‌ها بالسویه تقسیم می‌شود خواه همه ابوینی خواه همه ابی و خواه همه امی باشند.

ماده ۹۳۴:اگر وراث میت دایی و خاله‌ی ابی یا ابوینی با دایی و خاله‌ی امی باشند طرف امی اگر یکی باشد سدس ترکه را می‌برد و اگر متعدد باشند ثلث آن را می‌برند و بین خود بالسویه تقسیم می‌کنند و مابقی مال دایی و خاله‌های ابوینی یا ابی است که آن‌ها هم بین خود بالسویه تقسیم می‌نمایند.

ماده ۹۳۵:اگر برای میت یک یا چند نفر اعمام با یک یا چند نفر اخوال باشد ثلث ترکه به اخوال و دو ثلث آن به اعمام تعلق میگیرد.

تقسیم ثلث بین اخوال بالسویه به عمل می‌آید لیکن اگر بین اخوال یک نفر امی باشد سدس حصه اخوال به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند ثلث آن حصه به آن‌ها داده می‌شود و در صورت اخیر تقسیم بین آن‌ها بالسویه به عمل می‌آید.

در تقسیم دو ثلث بین اعمام، حصه‌ی ذکور دو برابر اناث خواهد بود. لیکن اگر بین اعمام یک نفر امی باشد سدس حصه‌ی اعمام به او می‌رسد و اگر چند نفر امی باشند ثلث آن حصه به آن‌ها می‌رسد و در صورت اخیر آن ثلث را بالسویه تقسیم می‌کنند.

در تقسیم پنج سدس و یا دو ثلث که از حصه‌ی اعمام باقی می‌ماند بین اعمام ابوینی یا ابی حصه ذکور دو برابر اناث خواهد بود.

ماده ۹۳۶:با وجود اعمام یا اخوال، اولاد آن‌ها ارث نمی‌برند مگر در صورت انحصار وارث به یک پسرعموی ابوینی با یک عموی ابی تنها که فقط در این صورت پسرعمو، عمو را از ارث محروم می‌کند. لیکن اگر با پسرعموی ابوینی خال یا خاله باشد یا اعمام متعدد باشند ولو ابی تنها، پسرعمو ارث نمی‌برد.

ماده ۹۳۷:هر گاه برای میت نه اعمام باشد و نه اخوال اولاد آن‌ها به جای آن‌ها ارث می‌برند و نصیب هر نسل نصیب کسی خواهد بود که به واسطه‌ی او به میت متصل می‌شود.

ماده ۹۳۸:در تمام موارد مزبوره در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می‌برد و این فرض عبارت است از: نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه.

متقرب به مادر هم نصیب خودرا از اصل ترکه می‌برد. باقی ترکه مال متقرب به پدر است و اگر نقصی هم باشد بر متقربین به پدر وارد می‌شود.

ماده ۹۳۹:در تمام موارد مذکوره در این مبحث و دو مبحث قبل اگر وارث خنثی بوده و از جمله وراثی باشد که ذکور آن‌ها دو برابر اناث می‌برند، سهم‌الارث او به طریق ذیل معین می‌شود:

اگر علائم رجولیت غالب باشد سهم‌الارث یک پسر از طبقه خود و اگر علائم اناثیت غلبه داشته باشد سهم‌الارث یک دختر از طبقه‌ی خود را می‌برد و اگر هیچ یک از علائم غالب نباشد نصف مجموع سهم‌الارث یک پسر و یک دختر از طبقه‌ی خود را خواهد برد.

 

مبحث چهارم – در میراث زوج و زوجه

ماده ۹۴۰:زوجین که زوجیت آن‌ها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند از یکدیگر ارث می‌برند.

ماده ۹۴۱:سهم‌الارث زوج و زوجه از ترکه‌ی یکدیگر به طوری است که در مواد ۹۱۳، ۹۲۷ و ۹۳۸ ذکر شده است.

ماده ۹۴۲:در صورت تعدد زوجات ربع یا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بین همه‌ی آنان بالسویه تقسیم می‌شود.

ماده ۹۴۳:اگر شوهر زن خود را به

طلاق رجعی مطلقه کند هر یک از آن‌ها که قبل از انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث می‌برد لیکن اگر فوت یکی از آن‌ها بعد از انقضای عده بوده و یا طلاق بائن باشد از یکدیگر ارث نمی‌برند.

ماده ۹۴۴:اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث می‌برد اگرچه

طلاق بائن باشد مشروط بر این که زن شوهر نکرده باشد.

ماده ۹۴۵:اگر مردی در حال مرض زنی را عقد کند و در همان مرض قبل از دخول بمیرد زن از او ارث نمی‌برد لیکن اگر بعد از دخول یا بعد از صحت یافتن از آن مرض بمیرد زن از او ارث می‌برد.

ماده ۹۴۶:زوج از تمام اموال زوجه ارث می‌برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می‌برد و در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زوجه یک چهارم از همه اموال به ترتیب یاد شده خواهد بود. (اصلاحی ۱۳۸۷)

تبصره- مفاد این ماده درخصوص وراث متوفایی که قبل از تصویب آن فوت کرده ولی هنوز ترکه او تقسیم نشده است نیز لازمالاجراء است. (الحاقی۱۳۸۹)

جناب آقای دکتر محمود
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
در اجراء اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانون مدنی اصلاحی ۱۳۸۷ که با عنوان طرح الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانون مدنی مصوب ۱۳۸۷ به مجلس شورای اسلامی تقدیم و در جلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ ۲۶/۵/۱۳۸۹ مجلس با اصلاحاتی به تصویب رسیده است به لحاظ انقضای مهلت‌های مقرر، موضوع اصول نود و چهار (۹۴) و نود و پنج (۹۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و عدم وصول پاسخ شورای محترم نگهبان، به پیوست ابلاغ می‌گردد. علی لاریجانی
رونوشت:
– شورای محترم نگهبان پیرو نامه شماره ۳۴۸۸۵/۴۰۷ مورخ ۳۰/۵/۱۳۸۹ جهت استحضار.
قانون الحاق یک تبصره به ماده (۹۴۶) قانونی مدنی اصلاحی ۱۳۸۷
ماده واحده- تبصره ذیل به ماده (۹۴۶) قانون مدنی اصلاحی مصوب ۶/۱۱/۱۳۸۷ الحاق می‌گردد.
تبصره- مفاد این ماده درخصوص وراث متوفایی که قبل از تصویب آن فوت کرده ولی هنوز ترکه او تقسیم نشده است نیز لازمالاجراء است.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و یک تبصره درجلسه علنی روز سه‌شنبه مورخ بیست و ششم مردادماه یکهزار و سیصد و هشتاد و نه مجلس شورای اسلامی تصویب و در مهلت‌های مقرر موضوع اصول نود و چهار (۹۴) و نود و پنج (۹۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نظر شورای محترم نگهبان واصل نگردید. علی لاریجانی منبع سامانه قوانین و مقررات

ماده ۹۴۷(حذف شداصلاحی ۱۳۸۷)

ماده ۹۴۸:هر گاه درمورد ماده قبل ورثه از ادای قیمت ابنیه و اشجار امتناع کند زن می‌تواند حق خود را از عین آن‌ها استیفا نماید.

ماده ۹۴۹:در صورت نبودن هیچ وارث دیگر به غیر از زوج یا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفات خود را می‌برد لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه‌ی شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده ۸۶۶ خواهد بود.

کتاب سوم – در مقررات مختلفه

ماده ۹۵۰:مثلی که در این قانون ذکر شده عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است. مع‌ذالک تشخیص این معنی با عرف می‌باشد.

ماده ۹۵۱:تعدی، نمودن از حدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری.

ماده ۹۵۲:تفریط عبارت است از ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است.

ماده ۹۵۳:تقصیر اعم است از تفریط و تعدی.

ماده ۹۵۴:کلیه‌ی عقود جایزه به موت احد طرفین منفسخ می‌شود و همچنین به سفه در مواردی که رشد معتبر است.

ماده ۹۵۵:مقررات این قانون در مورد کلیه‌ی اموری که قبل از این قانون واقع شده معتبر است.


تنصیف دارایی چیست و شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی چه می باشد؟

 

تنصیف دارایی چیست و شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی چه می باشد؟ زن و شوهر در روز تنظیم سند

ازدواج صفحات متعدد قباله نکاح را با سرعت امضا می کنند در حالی که بسیاری از آن ها عملا نمی دانند که امضاهای آن ها پای چه تعهداتی ثبت می شود و چه اموری را می پذیرند. سردفتران

ازدواج و

طلاق وظیفه دارند که این شروط را برای زن و شوهر توضیح دهند.

اما از یک طرف برخی سردفتران به این تکلیف خود عمل نمی کنند و از طرف دیگر زن و شوهر چنان گرم صمیمیت و تازگی رابطه جدید هستند که معمولا کمتر کسی می داند پای چه چیزی را امضا کرده است.

اما یکی از شروطی که در قباله

نکاح وجود دارد و زوجین آن را امضا می کنند شرط انتقال تا نصف دارایی شوهر است. (این میزان نباید از نیمی از اموال کند اما ممکن است کمتر از نصف اموال باشد یعنی ربع، خمس و مقادیری از این قبیل.)

زن و شوهر با امضا زیر این شرط توافق می کنند که زوجه در اموالی که شوهر بعد از ازدواج بدست می آورد سهیم باشد. اما اینکه این شرط در چه شرایطی اجرا می شود و زوجه چگونه می  تواند از امتیازی که با این شرط به دست آورده است استفاده کند موضوعاتی هستند که باید بررسی شوند.

طبق بند الف» شرایط ضمن عقد مندرج در

سند ازدواج، چنانچه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، 

تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، زوج مکلف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام شویی با زوجه به دست آورده یا معادل آن را، بصورت بلاعوض به زوجه منتقل نماید  .

شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی

 

  1. طلاق واقع شود: اجرای این شرط برخلاف سایر شروط، صرفاً منوط به واقعه

    طلاق است و بدون وقوع آن قابل اجرا نیست و امکان اام شوهر برای اجرای شرط قبل از درخواست طلاق ناشی از درخواست وی وجود ندارد .

  2. زوج خواهان

    طلاق باشد: یکی از شرایط تحقق شرط

    تنصیف دارایی این است که زوج بخواهد زوجه را طلاق دهد و وی ارائه کننده

    دادخواست طلاق باشد و نه اینکه زوجه خواهان طلاق باشد .

  3. طلاق مستند به تخلف زن از وظایف شویی یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد: چنانچه سوء رفتار و سوء اخلاق زوجه علت

    طلاق باشد با اثبات آن، شرط

    تنصیف دارایی تحقق نمی‌یابد. مثلاً  هرگاه زوج، نشوز و عدم تمکین زوجه را اثبات کند، این شرط برای زوجه قابل استفاده نخواهد بود .

  4. ملاک  تا نصف اموال یا معادل آن می باشد: در این شرط عبارت تا نصف دارایی» یا معادل آن ذکر شده که این میزان می‌تواند از پایین‌ترین درصد اموال زوج تا سقف پنجاه درصد آن تلقی شود که تعیین آن به نظر دادگاه بستگی دارد .
  5. دارایی حاصل زندگی شویی با زوجه باشد: یکی دیگر از شرایط تحقق شرط مذکور حصول دارایی زوج، در زمان زندگی شویی با زوجه است، لذا به اموالی که زوج پیش از ایام شویی داشته (نه از تاریخ عقد) و اموال موروثی سرایت پیدا نمی‌کند، زیرا به مال ناشی از

    ارث اموال به دست آورده در زمان شویی اطلاق نمی‌شود .

  6. دارایی در حین طلاق موجود باشد: موجود بودن اموال حین طلاق شرط لازم برای اجرای این ‌شرط است. بنابراین شامل اموال از بین رفته اعم از تلف یا مفقود شده، نمی‌شود. همچنین آنچه موضوع شرط است، دارایی زوج است، لذا  به نطر باید دیون زوج نیز مدنظر قرار گیرد. به عنوان مثال اگر زوج نسبت به مهر زوجه‌ای که می‌خواهد او را طلاق دهد یا زوجه دیگرش مشغول‌الذمه باشد، پرداخت مهریه زوجه مذکور یا زوجه دیگر از دارایی زوج، نسبت به اعمال شرط

    تنصیف دارایی مقدم است و حتی بنا بر نظری اجرای این شرط نسبت به مستثنیات دین هم ممنوع بوده و تعهد به انتقال تا نصف مال زوج نیز نمی‌تواند از این قاعده کلی مستثنی باشد.

    شرط

    نصف دارایی چیست و چه نکاتی دارد :

    ۱-  همانطور که مشخص است در خصوص

    شرط نصف دارایی (شرط تنصیف) مقرره ای در قانون وجود ندارد به عبارت دیگر از نظر قانون زوج تکلیفی بر پرداخت نصف دارایی به زوجه ندارد.

    ۲-  در صفحه هشتم قباله ازدواج (سند نکاحیه) سازمان ثبت اسناد املاک کشور به صورت چاپی و پیش فرض شرط نصف دارایی را پیش بینی کرده است و در ذیل آن محل امضاء زوج و زوجه قرار داده است و این بدین معنی است که اگر زوجین و به خصوص زوج (مرد) این شرط را امضاء نکند، نصف اموال در روابط زوجین جایگاهی نخواهد داشت.

    ۳- ادعای نفهمیدن و متوجه نشدن شرط تنصیف، بعد از امضاء در محاکم پذیرفته نمی شود.

    توصیه می شود این مطلب را تا انتها بخوانید و اگر ابهامی یا سوالی باقی مانده بود با ما تماس بگیرید.

    ۴- شرط نصف درایی فقط در جای مصداق دارد که اولا طلاق از جانب زوج مطرح شده باشد پس شامل طلاق توافقی و یا طلاق از جانب زوجه نمی شود.
    ثانیا اگر زوج بتواند ثابت نماید که طلاق در اثر سوء رفتار و سوء معاشرت زوجه و یا تخلف زن از وظایفش در قبال شوهر، بوده است. شرط نصف اموال شامل زوجه نمی شود به عنوان مثال زوجه محکوم به تمکین شده باشد و در این خصوص رای قطعی صادر شده باشد. ثالثا شامل اموالی می شود که زوج بعد از تاریخ عقد به دست آورده باشد. پس اگر مردی قبل از ازدواج اموالی داشته است مشمول این شرط نمی شود.

    ۵- همانطور که در شرط تصنیف( شرط نصف دارایی ) آمده است از عبارت تا نصف دارایی موجود” استفاده شده است و این بدین معنی است که اولا اموال به مرد بعد از

    عقد نکاح به دست آورده است در هنگام دادخواست طلاق موجود باشد .
    پس اگر قبل از دادخواست اموال را منتقل کرده باشد شامل این شرط نمی گردد. ثانیا تا نصف اموال یعنی از یک درصد تا پنجاه درصد و تشخیص این که چه مقدار از اموال می بایستی به زوجه انتقال یابد یا معادل آن داده شود با دادگاه می باشد و اامی به پنجاه درصد اموال نیست.

    مطلب مرتبط :   عدول از وکالت بلا عزل در طلاق – وکیل خوب طلاق در تهران و کرج

    ۶- جرم فرار از دین، مشمول دین می گردد و شرط نصف اموال از آن خروج موضوعی دارد. با این وصف اگر مردی متعمدا اموال خود را قبل از دادخواست طلاق منتقل کرده باشد که زوجه از نصف اموال او سهمی نبرد، جرم نیست و از مصادیق جرم فرار از دین نمی باشد.

    ۷- استناد به مستثنیات دین مثل مسکن مناسب شان زوج، فقط در دین مثل مهریه یا بدهی امکان پذیر است و جایی در شرط نصف اموال ندارد به عبارت دیگر زوج نمی تواند دفاع کند که خانه ای که بعد از عقد خریده است و در آن ست دارد تنها مسکن اوست. زیرا شرط نصف اموال محدودیتی در این خصوص ندارد. مضافا بر این که شرط نصف اموال ذیل نیست که بتوان به مستثنیات دین استناد کرد.

    ۸-      آیا می شود شرط نصف دارایی را تغییر داد؟ بله. بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوجین می توانند هر شرط معقول و مشروعی را ضمن عقد نکاح توافق کنند. مثلا می توان شرط تنصیفی نوشت که در موقع طلاق خواه دادخواست از جانب زوج یا زوجه باشد نصف اموال زوج بعد از عقد به زوجه تعلق بگیرد یا این که می توان شرط کرد که نصف اموال زوجه نیز به زوج تعلق گیرد … در این خصوص محدودیتی نیست به غیر از آنچه قانون مقرر کرده است.

    ۹-      اگر شرط تنصیف در عقد نامه امضاء شده باشد و مرد نیز دادخواست طلاق تقدیم دادگاه کرده باشد وما در جلسه دادرسی زوجه می بایست به شرط استناد نماید و لیست اموال زوج را به دادگاه ارائه نماید تا بتواند از آن شرط بهره مند شود. توصیه می شود دادخواست مستقلی در قالب دعوای تقابل تا قبل از جلسه رسیدگی در این خصوص تقدیم دادگاه رسیدگی کننده به طلاق کنید.

    مطلب مرتبط :   آزمایش عدم بارداری برای طلاق توافقی (گواهی عدم بارداری)

    ۱۰-  آیا اگر مردی قبل از عقد خانه ای داشته است و بعد از ازدواج آن را بفروشد و خانه ای دیگر خریداری کند، مشمول نصف اموال می شود؟ کمی موضوع سلیقه ای و اختلافی است و بستگی به دادگاه رسیدگی کننده به طلاق دارد ولی به نظر می رسد تصمیم درست آن است که قاضی باید توجه کند که خانه دوم خریداری شده با خانه قبلی در یک سطح است یا خیر. به عبارت دیگر کشف گردد که بعد از عقد به مال زوج افزوده شده است یا خیر.

    ۱۱-  اگر رای طلاق به درخواست زوج با تصمیم دادگاه نسبت به نصف اموال صادر شود ولی زوج طلاق را ثبت و اجرا نکند زوجه (زن) بهره ای از نصف اموال نخواهد برد و دریافت نصف اموال یا معادل آن منوط به ثبت طلاق است نه صدور حکم.

    ۱۲-  در متن مذکور از لغت دارایی” استفاده شده است و نه اموال و دارایی یک شخص شامل بدهکاری وی هم می شود. لذا دادگاه در بررسی شرط تصنیف دارایی می بایستی به این موضوع دقت داشته باشد و بدهکاری های زوج را نیز برای استخراج سهم زوجه از این شرط، در نظر بگیرد.

    ۱۳-  آیا

    سهم الارث زوج که بعد از عقد نصیب او شده است، شامل نصف اموال می گردد؟ خیر. از متن شرط تنصیف دارایی چنین بر می آید که شامل اموالی می گردد که بر اثر کار و کوششی در ایام زوجیت به دست آمده باشد.

    ۱۴-  متن شرط تنصیف اموال (دارایی) عقدنامه ها:

    ضمن عقد نکاح زوجه شرط نمود هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتاری نبوده زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام شویی با او بدست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
     

    دیدگاه نظام‌های حقوقی

    در نظام حقوقی بسیاری از کشورهای جهان، برای هر یک از زن و شوهر سهمی برابر در اموال و دارایی‌های حاصله در طول زندگی مشترک قرار داده شده‌است، و بنابراین در صورت انحلال ازدواج اموال به نسبت مساوی بین هر دوی آن‌ها تقسیم خواهد شد و به عبارت دیگر زوجین در مسائل اقتصادی شریک محسوب می‌شوند.

    در روابط بدون ازدواج رسمی

    اگر زن با مرد تحت قانون عرفی زندگی می‌کنند، آنگاه دارای حق و حقوقی نیستند که، ن مزدوج از آن برخوردارند؛ و اگر دو فرد قانوناً باهم ازدواج نکرده باشند، در زمان جدایی (به‌طور اتوماتیک) حق ندارند اموال خانوادگی را، به دو قسمت مساوی تقسیم کنند.

    در مردان چند زنه

    نوشتار وابسته: چندهمسری

    در ازدواج‌های چند همسری نیز تحت قانون خانواده، حق و حقوقی، مانند درخواست تساوی اموال خانوادگی صورت می‌پذیرد.

    در ازدواج با شرایط اسلامی

    در خصوص شرط نصف دارایی (شرط تنصیف) مقرره ای در قوانین ایران وجود ندارد؛ به عبارت دیگر از نظر قانون زوج تکلیفی بر پرداخت نصف دارایی به زوجه ندارد. اما از آنجایی که در نظام حقوقی اسلام، اختیار طلاق با مرد است، بر همین اساس یکی از شروط اختیاری» ضمن عقد نکاح این است که زوج قبول می‌کند که اگر روزی خواست همسرش را طلاق دهد، نیمی از اموال به دست آمده در طول زندگی مشترک را به همسرش منتقل کند؛ در بسیاری از کشورها بحث تنصیف اموال مطابق با قوانین، به صورت مطلق اجرا می‌شود اما در حالی که در ایران بحث تنصیف فقط در صورتی که مرد شرط را بپذیرد و امضاء کند و زمانی که درخواست طلاق از جانب مرد و با وجود تمکین زن» باشد، مطرح می‌شود. البته پذیرش این شرط در هنگام وقوع اختیاری است و اگر مرد زیر بار پذیرش این شرط نرود، کسی نمی‌تواند مدعی اموال وی شود؛ و در نظام حقوقی اسلام، تنصیف دارایی مرد زمانی قابل پذیرش است که به‌صورت شرط بین طرفین قرارداد شده باشد. البته در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق می‌نماید نظر به اینکه درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت عقد وکالت، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید نه وکیل (زوجه) لذا مانعی در جهت استحقاق زوجه، در استفاده از شرط تنصیف نمی‌شود. در قوانین فقهیِ ازدواج با شرایط اسلامی، نیکه تحت شرایط و اصول اسلامی ازدواج می‌کنند در مالکیت و تصرف نسبت به اموال مکتسبه خویش مستقل‌اند و ازدواج با شرایط اسلامی زوج را مم به تأمین نیازهای زوجه با رعایت دیگر شروط اسلامی و اصول اخلاقی از سوی طرفین می‌نماید.

    در عقدنامه شرط بخشش نصف اموال ذکر شده‌است، اما با توجه به اصل آزادی قراردادها و اصل حاکمیت اراده پذیرفتن چنین شرطی اامی نیست و زوج می‌تواند آن را نپذیرد یا اینکه به‌طور محدود بپذیرد؛ اگر چه به علت اینکه این شرط در کنار دیگر شروط ازدواج اسلامی به صورت از پیش چاپ‌شده در اسناد ازدواج با شرایط اسلامی قرار گرفته، زوجینِ جوان به‌علت ناآگاهی از قوانین، خواسته یا ناخواسته مجبور به امضای آن می‌شوند و بر اساس ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، زوجین، می‌توانند هر شرط معقول و مشروعی را توافق کنند، مثلاً می‌توان شرط تنصیفی نوشت که نصف اموال زوجه نیز» به زوج تعلق گیرد و در این خصوص محدودیتی نیست.

    ادعای نفهمیدن و متوجه نشدن شرط تنصیف، بعد از امضاء در محاکم پذیرفته نمی‌شود. در بررسی دقیق این امور باید به مبانی فلسفه و حکمت آنها در شرایط اسلامی توجه نموده و زمینه‌های اجرای عملی این احکام را با توسل و عنایت به مقتضیات زمان و مکان و اجتهاد پویا فراهم کرد.

    تنصیف اموال در قوانین ایران

    ماده ۱۱۱۸ قانونی مدنی ایران استقلال مالی زن از شوهر را به رسمیت شناخته‌است؛ این ماده مقرر می‌دارد: زن مستقلاً می‌تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می‌خواهد بکند». در حقوق ایران داراییِ زوجینی، که با حفظ شرایط اسلامی

    عقد نکاح کنند، جنبهٔ اشتراکی ندارد و اموال هر یک از زن و مرد به‌طورِ کاملاً مستقل و جدا از اموال و دارایی‌های دیگری است و از این‌رو پس از طلاق نیز دارایی‌های اختصاصی هریک از زوجین تنها به خودشان تعلق دارد؛ و به صرف اینکه در اکثر خانواده‌های ایرانی هزینه‌های زندگی برعهده زوج است، تمامی اموالِ اشتراکی نیز به او تعلق می‌گیرد.

    تبصره‌های تنصیف اموال زوجین در ایران

  7. اگر رای طلاق به درخواست زوج با تصمیم دادگاه نسبت به نصف اموال صادر شود ولی مرد طلاق را ثبت و اجرا نکند زوجه بهره‌ای از نصف اموال نخواهد برد و دریافت نصف اموال یا معادل آن منوط به ثبت طلاق توسط مرد است و نه تنها صدور حکم آن.
  8. در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق می‌نماید نظر به اینکه درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت عقد وکالت، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید نه وکیل (زوجه) لذا مانع استحقاق زوجه در استفاده از شرط تنصیف نیست.
  9. بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوجین می‌توانند هر شرط معقول و مشروعی را توافق کنند، مثلاً می‌توان شرط تنصیفی نوشت که نصف اموال زوجه نیز به زوج تعلق گیرد و در این خصوص محدودیتی نیست.
  10. اضافه کردن شرطی مثل تنصیف دارایی به عقد نامه با توافق طرفین بلا اشکال است؛ بنابراین در صورتی که در دفتر اسناد رسمی انجام شده و رسمی باشد دارای اعتبار قانونی خواهد بود.
  11. در کانادا، ازدواج می‌تواند به دو صورت رسمی و غیررسمی واقع شود و وقتی که زوجین از یکدیگر جدا شوند، طریقه و وسیلهٔ اینکه اموال زوجین تقسیم و تنصیف گردد، بستگی به این دارد که ازدواج آن‌ها به صورت رسمی بوده یا نبوده‌است؛ و زندگی مشترک با یکدیگر برای سالهای بسیاردراز، داشتن فرزندان از یکدیگر، نسبت دادن عنوان شوهر یا همسر برای طرفین و به یکدیگر، ازدواج آن‌ها را رسمی نمی‌کند. در کانادا هرگاه زوجینِ رسمی از یکدیگر طلاق بگیرند، هر کدام از آن‌ها معمولاً باید به طرف دیگر پولی و مالی را پرداخت و تسلیم کند که تقسیم و تنصیف اموال نامیده می‌شود؛ در نظام‌های حقوقی دیگر نیز، به خصوص در آمریکا و انگلستان، تمامی اموال زوجین در هنگام طلاق نصف می‌شود و در این‌میان، تفاوتی بین دارایی‌های مرد و زن وجود ندارد. همچنین از دیگر تفاوت‌های قوانین ایران با سایر نقاط جهان این است که به‌عنوان مثال بحث تنصیفِ‌اموال مطابق با قوانین در کانادا، به صورت مطلق اجرا می‌شود در حالی که در قوانین ایران، بحث تنصیف، در زمانی که درخواست طلاق از جانب مرد باشد، مطرح خواهد بود، چراکه در نظام حقوقی اسلام، اختیار طلاق با مرد است.

    در نظام حقوقی انگلستان، برای هر یک از زن و شوهر سهمی برابر در اموال و دارایی‌های حاصله در طول زندگی مشترک قرار داده‌شده‌است؛ بنابراین در صورت انحلال ازدواج اموال به نسبت مساوی بین آن‌ها تقسیم خواهد شد. در نتیجه در انگلستان قانونگذار عموماً به حوزه شخصی و خصوصی خانواده وارد نشده و زوجین را در تنظیم روابط فی‌مابینِ خویش کاملاً آزاد گذارده‌است؛ لذا طرفین عموماً بر اساس تفاهم و توافق‌های شخصی گذران زندگی می‌کنند؛ و در نتیجه بسیاری از امور خانوادگی بر اساس آنچه قوانین پیش‌بینی کرده‌اند، نمی‌باشد، بلکه مبتنی بر عرف و بر اساس شرایط گذارده شده بین افراد تنظیم می‌گردد؛ و قانون انگلستان، در راستای تحولات روزافزون در جهت توسعه حقوق و آزادی، زن و مرد را از حقوق مساوی برخوردار نموده؛ لذا بعد از ازدواج هیچ‌کدام بر دیگری ریاست یا تفوق و برتری نداشته و نسبت به وظایف و اختیارات یکسان و برابر می‌باشند. از جهت مالی نیز هیچ‌یک نسبت به دیگری تکلیفی ندارند.

    تبصره‌های تنصیف در قوانین کشورها

  12. در ازدواج رسمی و همچنین در ازدواج غیررسمی، هر کدام از زوجین، فقط مسوول بازپرداخت بدهی‌های خود می‌باشند، مگر اینکه زوجین قراردادی داشته باشند یا در عقد ازدواج خود شرط کرده باشند که حاکی از مسوولیت به جهت بازپرداخت هر بدهی باشد.
  13. تفاوت حق طلاق و وکالت برای طلاق در تنصیف

    نوشتار وابسته: شروط ضمن عقد ازدواج

    در طلاقهای توافقی نظر به اینکه اراده زن در توافق به اجرای صیغه طلاق، موجود بوده لذا شرط تنصیف موردی نخواهد داشت امّا در طلاق‌هایی که زوجه به وکالت از زوج تقاضای طلاق نماید نظر به اینکه

    درخواست طلاق در واقع و با توجه به ماهیت عقد وکالت»، از سوی موکل (زوج) بعمل می‌آید و نه وکیل (زوجه) لذا مانع استحقاق زوجه در استفاده از شرط تنصیف نیست.

    تنصیف اموال در قوانین جهانی

    قوانین در کشورهای مختلف فرض می‌کند که هر زوجی، از نظر مالی و سایر موارد به‌طور مساوی در پیوند شویی سهم دارند؛ و زمانی‌که ازدواج خاتمه یابد، قانون کلی اینست که هر دو سرمایهٔ خالص خود را به‌طور مساوی قسمت کنند، و فرقی نمی‌کند چه کسی هزینه آنرا پرداخته یا بنام چه کسی بوده‌است.

    تقسیم اموال خانوادگی، به این معناست که دارائیها و بدهیهارا، هردو بین خود تقسیم کنند.


تعریف ازدواج؟

ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی ، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توأم با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تأثیرات را مذهب و اعتقاد و دین دو طرف دارد.

 
بنابراین در شکل تفکیک شده، ازدواج جنسی مطلق، مخصوص بهایم است ازدواج روانی مخصوص عشاق است و ازدواج اخلاقی مخصوص عرفا می باشد. شیعه واقعی همه اتصالات را باهم برقرار می کند.

تأثیر

ازدواج و تجرد بر سلامت

نتیجهٔ تحقیقات جدید نشان می‌دهد که از دههٔ هشتاد میلادی به‌بعد میل به تجرّد در افراد بیشتر شده ازدواج‌ها کمتر و بی‌دوام‌تر شده‌اند. همچنین نتیجهٔ تحقیقات ثابت می‌کنند که برخلاف باورهای قدیمی که اظهار می‌کردند افراد متأهل نسبت به مجردها از سلامت و حس خوشبختی بیشتری بهره‌مندند دیگر مطلقاً صحت ندارد و در مواردی حتی مجردها خوشبختی و سلامت بیشتری از متأهل‌ها دارند. از دلایل اظهار شده برای این مسأله می‌توان به آزادی بیشتر در افراد مجرد و همین‌طور فشار بالا بر روی متأهل‌ها اشاره کرد. به بیان دیگر زیست مشترک در دنیای مدرن دستخوش تغییرات جدی و گام به گام می‌شود و دیگر به‌سان قدیم نمی‌باشد. چکیدهٔ این تحقیقات ثابت کرد که در عصر جدید فردیت با زندگی مشترک در اصطکاک خواهد بود و چالش‌های جدیدی را به‌وجود خواهد آورد. عامل دیگری که برای توضیح علت سالم‌تر و خوشبختر بودن مجرّدها در برابر متأهلین اظهار شده این است که انسان در موقعیت‌های فردی دچار دغدغه‌های ذهنی کمتری است؛ ولی در زمان قرار گرفتن در یک جمع به‌خاطر افزایش کشمکش‌ها و محاسبات ذهنی برای تعدیل، رفتار آدمی در قبال طرف مقابل آشفتگی ذهنی افزایش می‌یابد. با این وجود بعضی دیگر از منابع هنوز بر این باورند که با تمام مشکلاتی که ازدواج در دنیای امروز دارد، باز به دلایلی مانند اثبات عشق به شریک عاطفی، اجتماعی بودن انسان، حمایت همسر و ایجاد انگیزه بیشتر برای زندگی

ازدواج کردن نسبت به مجرد بودن بهتر است.

معنای ازدواج چیست؟

به طور معمول و جامع یک تعریف

ازدواج این است: یک اتحاد رسمی و قرارداد اجتماعی و حقوقی بین دو نفر که زندگی خود را به لحاظ قانونی، اقتصادی و احساسی به هم متصل می کنند. با توجه به معنای ازدواج و همچنین حقیقت آن زن و شوهر در طول زندگی خود و یا تا زمانی که تصمیم به طلاق نگرفته اند، از تعهدات قانونی نسبت به یکدیگر برخوردار است. به طور سنتی، ازدواج به عنوان نقش اصلی در حفظ اخلاق و تمدن مورد توجه قرار گرفته است.

مهمترین دلایل ازدواج چیست؟

ازدواج نوعی رابطه است و اصولا زندگی یعنی برقراری رابطه برای پاسخ گفتن به ضرورتها. در ازدواج ما دو نوع نیاز را باید برطرف کنیم:

  1. نیاز جنسی که خیلی مهم است.
  2. نیاز روحی – روانی که آن هم به نوبه خود مهم است.

    چرا ازدواج می کنیم؟

    وقتی

    ازدواج می کنیم رابطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود.

    یک علت این آرامش عشق است. نیروی عشق آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید نقل به مضمون فرموده است:

    برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.

    همچنین یک بررسی نشان داد رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود! نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است.

    نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل کمتری درصد افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند (بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند). ازدواج سالم می تواند فرد را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد.

    افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند. مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا می گوید: ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد. او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد و می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند.

    دلایل اشتباه برای ازدواج

    درست است که

    ازدواج یکی از بهترین تصمیماتی است که شخص می تواند بگیرید. اما اگر این عمل به دلایل اشتباهی صورت گیرد، می تواند در آینده مشکلاتی ایجاد کند و شخص را از ازدواج کردن پشیمان کند.

    • برای فرار از احساس ترس و شرم از گناه
    • شما مایل هستید که در آینده همسر آینده خود را تغییر دهید
    • می خواهم از پدر و مادر جدا شوم
    • برای داشتن رابطه جنسی
    • برای کاهش تنهایی
    • برای اینکه نشان دهدید بزرگ شده اید
    • به خاطر بچه دار شدن
    • فقط به خاطر اینکه او شما را دوست دارد
    • برای پول.
    • از آنجا که همه دوستان شما ازدواج کرده اند
    • شما همیشه عروسی فانتزی می خواستید و یا دوست دارید لباس عروس بپوشید
    • از ترس اینکه هیچ کس دیگر نمی خواهد با شما ازدواج کند.
    • شما فکر می کنید که برای ازدواج دیر شده است.
    • برای داشتن کسی که شما را کامل کند”
    • برای اهداف مهاجرت
    • فشار اطرافیان برای ازدواج
    • برای دریافت مزایای بهداشتی یا بیمه از طرف کارفرما

    دلایل واقعی برای

    ازدواج

    • شما یکدیگر را دوست دارید
    • تمایل به اشتراک زندگی خود با شخص دیگری
    • برای داشتن یک همدم
    • شما هر دو انتظارات واقعی و اهداف مشترک دارید.

    عوامل خوشبختی انسان ها

    طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، دو عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند عبارتند از:

    1. ایمان به خدا
    2. ازدواج

    ازدواج موفق به چه معناست؟

    ازدواج موفق ازدواجی تلقی خواهد شد که نه تنها از لحاظ جسمی که از لحاظ روحی در آرامش باشید  و اوقات خوب و شادی را در کنار شریک خود بگذرانید. درباره موضوعات گوناگون بتوانید با یکدیگر صحبتِ بدون دعوا و فریاد داشته باشید. بتوانید با یکدیگر م مفید داشته باشید. اگر به گذشته بازگردید بازم این ازدواج را بخواهید . به طوریکه نخواهید شانس خود را با شخصی دیگر امتحان کنید چون چیزهایی را که میخواهید دارید! اگر هم نقصی هست یا کمبودی، بتوانید آنرا با دیگر جنبه های خوب همسرتان پوشش دهید، توجه کنید منبع این ازدواج موفق، ویژگی های همسرتان است نه علاقه ای که در قلب شماست . اما پس جای علاقه کجاست؟ علاقه شما نیرو محرکه این ازدواج موفق است که به دنبال این جنبه ی پوشش دهنده در همسرتان بگردید.

    در یک کلام زندگی مشترک تان را با وجود تمام مسایل بخواهید و دوست داشته باشید. این موضوع اساس یک ازدواج موفق است.

    معیار های ازدواج موفق کدامند؟

  3. شباهت : طبق آخرین پژوهش ها زوج های خوشبخت بیشترین شباهت را از لحاظ ظاهر و نوع پوشش و درجه جذابیت دارند و در بین این زوج ها بیشترین میزان رضایت به چشم میخورد. اما چقدر شباهت لازمست؟ طبق تحقیقی که در سال 1870 در آمریکا انجام شد در بین زوج های هم نژاد با دین مشترک ، سن مشترک یا با اختلاف کم ، مذهب و تحصیلات ، طبقه اجتماعی – اقتصادی مشترک و شبیه به هم  ، ویژگی های روانشناختی نظیر : هوش، ویژگی های بدنی از قبیل بلندی قد ، نگرش ها در مورد رفتار جنسی و نقش های جنسیتی که بهم نزدیک و شبیه بودند، بیشترین رضایت به چشم می خورد .
  4. به طور قطع یافتن کسی که عینا مانند ما فکرکند و پوشش و علایق شبیه و مدنظر ما را داشته باشد بسیار سخت است .

    پس راهکار چیست ؟ به طور کلی اولویت های خودرا تعیین کنید . چه چیزهایی اگر متفاوت باشد میتوانید تحملشان کنید و چه چیزهایی را بطور قطع به یقین نمی توانید حتی با کمی تفاوت تحمل کنید . این موارد را در همسر خود بیابید و بسنجید .

    2.روی زمان حال تمرکز کنید : به چیزهایی که درآینده در همسرتان تغییر خواهد کرد فکر نکنید . بطور مثال اگر شما تحصیلات بالایی دارید و همسرتان خیر، به این موضوع فکر نکنید که تحصیلاتش را ادامه میدهد ، یا اگر فقیر است پولدار خواهد شد و . شاید شرایط همسرتان هیچ گاه تغییر نکند . آیا می توانید همسرتان را به همین صورتیکه هست بپذیرید؟

    3.خانواده ها در نظر بگیرید : این جمله را زیاد شنیده ایم که من با خودش میخواهم ازدواج و زندگی کنم نه خانوادش ! این موضوع خواه برای شما خوشایند باشد و یا نباشد امری بسیار مهم است . خانواده شما و همسرتان جایی است که در آن بزرگ شده اید ، رشد یافته و مراحل کودکی و نوجوانی و جوانی خودرا درآن طی کرده اید  ، شخصیت تان شکل گرفته و سال های زندگیتان را تا قبل از ازدواج  درآن می گذرانید پس بیشترین تاثیر را در نظرات و عقاید و شخصیت فرد دارد . خانواده شما شاهد تمام این مراحل و تغییرات درشما بوده اند پس بهتر از هرکسی شما را می شناسد و نقاط قوت و ضعف تان را می دانند . حتی پس از ازدواج با پیش آمدن هر موضوع خوشایند و ناخوشایندی بازم خانواده های شما و همسرتان درگیر خواهند شد . نظر خانواده ها شاید کل موضوع نباشد اما م گرفتن و سنجیدن شرایط خانواده ها بخش مهمی چه در شروع چه در ادامه زندگی مشترک خواهد بود.

    4.علاقه : نوع علاقه بین شما و همسرتان را مشخص کنید . این امر با انجام یک آزمون دقیق توسط یک روانشناس تعیین خواهد شد . مرکز مشاوره آویژه با متخصصان خود در حیطه مشاوره خانواده میتواند به شما یاری برساند. اگر چنین امکانی نیست از طریق مطالعه منابع درست ، عناصر قوی در رابطه  خود را بیابید . تحقیقات نشان می دهد غالب زوج های موفق و بادوام بر عنصر مشفقانه رابطه خود تاکید می ورزند و احساسات شدید که مشخص کننده عشق است در طول زمان کمتر دوام دارند .

    5.سن : با توجه به اینکه از لحاظ روانشناختی بلوغ ذهنی در خانم ها زودتر رخ می دهد برای همین توصیه میشود خانم ها  بین 3 تا 7 سال از همسر خود کوچکتر باشند . از طرفی خانم های جوانتر زیبایی و قدرت باروری بالاتری نیز خواهند داشت . اما گاهی این موضوع صادق نیست چه بسا گاهی خانم از همسرش سن بیشتری دارد اما سن عقلی همسرش بیشتر است یا خانم ریز جثه و کم سالتر از همسرش به چشم می آید که در این موارد اگر عدد داخل شناسنامه برای خودتان و همسرتان مهم نیست پس برای نادیده گرفتن معیار سن هیچ مشکلی نخواهد بود .

    6.روراست باشید و تیزبین : لازم نیست خود را بهتر یا بدتر از آنچه هستید نشان دهید ، نه مهربان تر و خوش اخلاق تر از حالت معمولتان باشید نه خشن تر و بداخلاق تر ، چون شما قرار است باقی زندگی خود را با این شخص بگذرانید و آن شخص باید بداند اخلاق و سلیقه شما چطور است تا بتواند تصمیم مناسبی برای شروع زندگی با شما بگیرد . در مورد شریک خود نیز تیزبین باشید ویژگی های واقعی هر شخص را از رفتار های جزیی و کوچکش می توان متوجه شد . بطور مثال از شخصی که اکثر مواقع کفش هایش خاکی است انتظار شیک بودن و نظافت دایمی خود نداشته باشید .

    7.سخت گیری نکنید : نه سفت و سخت بگیرید ونه شل و آسان ! یک قلم و کاغذ بردارید و روی آن تمام ویژگی های خوب و بد شخص مودنظرتان را بنویسید . اگر شخص مورد نظرتان 70٪-80٪  از کل خواسته های شما را برآورد کند ، برای شروع و ادامه یک زندگی خوب کافیست .

    8.خوشناسی : مهم ترین اصل و مهم ترین نکته ! خودتان را بشناسید برونگرایید یا درونگرا ؟ افرادی را که تا بحال دوست داشته اید چه ویژگی هایی داشته اند که مورد علاقه شما واقع شده و برایتان جذاب بوده؟ علایق شما در چه زمینه هایی است؟ در چه زمینه هایی توانا هستید و چه مقدار از استعداد های خود را شناخته و به ظهور رسانده اید ؟ آیا توانایی فداکاری و از خودگذشتگی دارید ؟ می توانید بدون خانواده تان تصمیم درست بگیرید ؟ آیا می توانید قاطع باشید و پای انتخاب خود بایستید ؟ آیا میدانید از زندگی چه میخواهید و چقدر از خواسته هایتان را به دست آورده اید ؟ اصلا چرا میخواهید ازدواج کنید ؟ و

    پیش از اینکه

    ازدواج کنید از بلوغ عقلیِ کافی خود مطمین شوید ، کمی زندگی با ثباتی از لحاظ احساسی و شخصیتی و شغلی و. را ایجاد کنید سپس گام در شروع رابطه ای بگذارید که به مانند آشیانه ای ،‌ ستون هایش شما و همسرتان خواهید بود.


    ازدواج مجدد پس از فوت همسر و یا جدایی از همسر یکی از کارهایی است که باید انجام شود اما به زمان مناسب نیاز دارد. حداقل زمان مورد نیاز پس از جدایی از همسر و انجام 

    ازدواج مجدد یک سال است.

    بعد از 

    طلاق یا فوت همسر، فرد قطعا به مدت زمانی برای بهبود روانی نیاز دارد که بهترین زمان آن ۱سال است؛ بنابراین بعد از جدایی از همسر فرد چه به واسطه 

    طلاق و چه به واسطه فوت، چه فرزند داشته باشد و چه نداشته باشد هیچ وقت توصیه نمی کنیم که در فاصله زمانی کمتر از یک سال

    ازدواج مجدد داشته باشد چون این یک سال باید صرف بازیابی فرد از دردها، غم ها و آسیب های روانی شود و همه این موارد مانع از شکل گیری سریع یک رابطه تازه خواهد شد.

    همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از

    طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.

    با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟

    معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.

    نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل

    ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.

    چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.

    اشتباه دیگر افراد در این مورد مجبور کردن فرزند به ویژه در سنین کم به گفتن مامان یا بابا به شخص تازه وارد در خانواده است. گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.

    مطالبه مهریه به نرخ روز

    اگر

    مهریه وجه نقد باشد بر طبق تبصره ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی و همچنین آیین نامه اجرایی قانون یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۷/۰۲/۱۳ هیات وزیران، بر طبق شاخص اعلام شود قوه قضاییه به نرخ روز محاسبه می شود چه اینکه مطالبه از طریق دادگاه باشد و یا اداره ثبت.

    نکته: اگر زوج فوت کرده باشد فقط تا تاریخ فوت شوهر مهر به روز محاسبه می شود حتی اگر چند سال بعد از فوت شوهر، زوجه به طرفیت

    وراث مطالبه مهریه کرده باشد. مهریه وجه نقد تا زمان فوت شوهر متوفی به نرخ روز محاسبه می شود.

    نکته: 

    مهریه وجه نقد به نرخ روز بر طبق استفساریه تبصره ذیل ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب ۱۳۷۶ تا زمان پرداخت آن توسط زوج محاسبه می شود و نه تا زمان مطالبه

    مهریه زوجه.

    مهریه در عقد نکاح موقت

    عقد نکاح اگر مدت داشته باشد حتی ۹۹ سال، عقد نکاح موقت یا

    صیغه موقت نامیده می شود. برعکس عقد

    نکاح دائم ، اگر در موقع عقد مهر مشخص نشود عقد باطل است.

    اگر در اثنای مدت

    صیغه، زن فوت کند مهریه او از بین نمی رود و ورثه زوجه می توانند مطالبه ی مهریه از شوهر او کنند. اگر هم زوج(شوهر) فوت کند، زوجه

    نکاح موقت می تواند مهریه را از محل

    ماترک به طرفیت

    وراث شوهر مطالبه کند.

    انواع مهریه

  5. مهریه عند المطالبه: در این نوع

    مهریه بعد از وقوع عقد نکاح زوجه می تواند حتی در صورت عدم تمکین تمام مهر را از شوهر مطالبه کند و فقط اگر کار به طلاق برسد و زوجه باکره باشد زوجه مستحق نصف مهر خواهد بود. بعد از مطالبه مهریه توسط زن، شوهر اگر مدعی اعسار از

    پرداخت مهریه است، می بایستی دادخواست مربوطه را تقدیم دادگاه کند. برای اطلاعات کامل در خصوص اعسار و تقسیط مهریه لینک آبی رنگ را دنبال کنید.

  6. مهریه عند الاستطاعه: درج لغت عند الاستطاعه خلاصه کلام به نفع زوج و به ضرر زوجه است زیرا اولا چه مطالبه مهریه از طریق دادگاه باشد چه مطالبه مهریه از طریق اداره اجرای ثبت امکان ممنوع الخروج کردن زوج وجود ندارد.

    مهریه و حق حبس

  7. بر طبق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی زوجه باکره می تواند اعلام کند تا زمانی که کل مهر را دریافت نکرده ام از شوهر تمکین نمی کند. به این حق قانونی زوجه باکره 

    حق حبس گفته می شود.

  8. حتی اگر مهر توسط زوج تقسیط شود، حق حبس زوجه تا پایان پرداخت کل مهریه پابرجاست.
  9. اگر زوجه قبلا تمکین کرده باشد حق حبس او زائل می شود.
  10. رویه دادگاه خانواده چنین است که اگر مهریه عند الاستطاعه باشد حق حبس زوجه را زائل می دانند.

رابطه نامشروع چیست ؟

رابطه نامشروع در مقابل رابطه مشروع قرار دارد و منظور از آن رابطه بین زن و مرد نامحرمی است که مرزهای قانونی و شرعی رد کرده اند و خارج از حد مشخص شده با یکدیگر رابطه برقرار کرده اند . در قانون ایران ، طبق ماده 637 قانون مجازات اسلامی ، 

جرم رابطه نامشروع اینطور تعریف شده است : چنانچه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد ، مرتکب 

روابط نامشروع یا اعمال منافی عفت غیر از مثل بوسیدن یا در آغوش گرفتن شوند ، مجرم هستند . 

منظور از علقه زوجیت این است که زن و مردی که به سن بلوغ رسیده اند تنها در صورتی می توانند با هم رابطه داشته باشند که این رابطه با خواندن

صیغه

عقد مشروع شده باشد و در نتیجه تمام روابطی که خارج از علقه زوجیت باشد اگر خارج از حد قانونی باشد ، مشمول

مجازات جرم 

رابطه نامشروع می شود . 
 

اغلب تصور می کنند رابطه نامشروع یعنی در صورتی که این دو با هم تفاوت دارند 

 

رابطه نامشروع چیست

رابطه نامشروع در ماده 637 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات تعریف شده است . طبق این ماده اگر زن و مردی که بین آنها رابطه زن و شوهری نیست مرتکب اعمالی نامشروع و منافی عفت از قبیل بوسیدن و در آغوش کشیدن و گرفتن دست یک دیگر نمایند ، رابطه رخ داده نامشروع خواهد بود و زن و مرد مجرم هستند . از این رو می توان گفت دامنه

رابطه نامشروع بسیار گسترده است . 

مجازات جرم رابطه نامشروع نیز در همین ماده آمده است که از قرار

مجازات تعزیریِ شلاق تا 99 ضربه خواهد بود . 
 

تفاوت و رابطه نامشروع

در باب 

تفاوت و رابطه نامشروع

 می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1- یک جرم

حدی است یعنی قانون گذار این جرم را از بستر شرع تبدیل به قانون کرده است ، از این رو دارای 

مجازات حدی است اما رابطه نامشروع یک جرم تعزیری است که قانون گذار آن را با توجه به اوضاع و احوال جامعه جرم شناخته است و مجازات آن نیز 

مجازات تعزیری است . 

2- دومین 

تفاوت و رابطه نامشروع در دامنه آنهاست . در تعیین دامنه جرم رابطه نامشروع می توان گفت هر رابطه ی منافی عفتی که بین زن و مرد رخ می دهد را می توان در حوزه این جرم قرار داد اما تنها عملی را شامل می شود که طبق قانون از جرم صورت گرفته است . 

3- نوع 

اثبات جرم رابطه نامشروع و اثبات  با هم تفاوت دارد . 

4- مورد بعدی 

تفاوت و رابطه نامشروع را می توان تفاوت در شرایط تحقق آنها دانست . برای محقق شدن به شرایط خاصی نیاز دارد اما رابطه نامشروع صرف وجود یک رابطه نامشروع کوچک مثل گرفتن دست یکدیگر یا حتی کنار هم راه رفتن ، شکل می گیرد.
 

جرم رابطه نامشروع ، یکی از شناخته شده ترین جرم ها در مراجع قضایی و بین مردم است . ار آنجا که این 

جرم با آبرو و حیثیت افراد سر و کار دارد از حساسیت و اهمیت زیادی برخوردار است . به همین دلیل هم مردم معمولا در پی مخفی نگه داشتن این دسته از جرایم هستند . اما این موضوع و عدم شکایت نسبت به ان باعث می شود افرادی که در پی سود جویی هستند هرگز تنبیه و مجازات نشوند . از این رو قانون در مورد جرایم نام مشروع شرایطی را پیش بینی کرده است که طبق آن می توان این جرایم را از طرق دیگر هم پیگیری کرد و مانع از سوءاستفاده افراد بد ذات شد . از این رو در این مقاله به بررسی اینکه چه کسانی می توانند از جرم رابطه نامشروع شکایت کنند و هم چنین

 نحوه شکایت از جرم رابطه نامشروع و نحوه اثبات رابطه نامشروع می پردازیم .

 

چه کسی می تواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند ؟

یکی از سوالات در مورد این جرم این است که چه کسی می تواند از جرم رابطه نامشروع شکایت کند ؟ 

جرم رابطه نامشروع از آن دسته جرایمی است که نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد . یعنی بدون اینکه شاکی خصوصی شکایت کند ، نیروی انتظامی یا دادستان می تواند ، رسیدگی به جرم را آغاز کند . البته نیروهای انتظامی در صورتی در این مسائل دخالت می کنند که جرم به صورت مشهود دیده شود . مثلا کسی که اقدام به در آغوش گرفتن زن نامحرم در خیابان می کند ، به صورت مشهود یکی از 

مصادیق جرم رابطه نامشروع را انجام داده است و اگر پلیس ببیند به راحتی می تواند این نوع جرایم در دسته 

جرایم غیر قابل گذشت قرار دارند . و اگر با شکایت شاکی خصوصی آغاز شده باشند ، حتی در صورتی که شاکی رضایت بدهد ، رسیدگی به جرم متوقف نخواهد شد . زیرا 

جرم رابطه نامشروع از جرایمی است که علاوه بر اینکه مخالف شرع است ، موجب جریحه دار شدن وجدان عمومی و بر هم ریختن نظم نیز می شود .

 

خیانت و داشتن رابطه نامشروع یکی از اولین

اتهام‌هایی است که همسران هنگام اختلاف، یکدیگر را به آن متهم می‌کنند. در قانون نیز شکایتی با عنوان

روابط نامشروع به رسمیت شناخته شده و از سوی قضات مورد رسیدگی و صدور حکم قرار می‌گیرد.

 ارتباط نامشروع، از تخیل تا واقعیت: مردی قصد دارد از همسرش جدا شود. 

مهریه همسر او بسیار سنگین است. او برای رهایی از پرداخت این

مهریه و نیز سرکیسه کردن همسرش، موقعیتی را فراهم می‌کند که مردی غریبه با همسرش رابطه نامشروع داشته باشد و با فیلمبرداری از این موقعیت، همسرش را تهدید می‌کند که در صورت عدم رضایت به

طلاق و نپرداختن مبلغی پول به او، این فیلم را منتشر خواهد کرد. همسر مرد راضی به

طلاق و پرداخت پول می‌شود، اما نمی‌داند این نقشه‌ای است که همسرش به واسطه آن تا به حال چند بار اقدام به ی‌های مشابه کرده است.

این خلاصه داستان فیلمی‌ به نام نقاب است که دو سال قبل نسخه کوتاه شده آن در سینماهای ایران به نمایش درآمد اما مدت کوتاهی پس از آن، نسخه کامل فیلم از طریق شبکه غیرقانونی پخش فیلم‌های سینمایی به دست مخاطبان رسید. این فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده بود اما هنوز هم مردانی هستند که تصور می‌کنند اگر بتوانند برای همسر خود پاپوشی از این نوع درست کنند، راحت و بی‌دردسر از آنها جدا می‌شوند و به سراغ زندگی خود مـی‌رونـد.

بسیاری از این مردان در دادگاه‌های خانواده، همسر خود را تهدید می‌کنند که اگر راضی به طلاق نشود، با جور کردن ۴ شاهد و طرح دادخواستی با عنوان رابطه نامشروع در دادسرای ارشاد، آبروی آنها را می‌برند. اغلب این مردان نمی‌دانند که حتی اگر چنین جرمی‌ نیز در مورد همسرشان به اثبات برسد، این مساله بحث

مهریه را منتفی نمی‌کند.

چون

مهریه مالی است که پیش از وقوع خیانت و در همان زمان عقد به زن تعلق گرفته است و در چنین حالتی ممکن است دادگاه تخفیف اندکی را برای گرفتن مهریه قائل شود و

مهریه در هر شرایطی به زن تعلق می‌گیرد و فقط اثبات خیانت می‌تواند سبب شود مرد بتواند براحتی همسرش را طلاق دهد.

در مورد نی هم که تمایل به

طلاق دارند، ممکن است برخی از آنها به سراغ زنی بروند و او را ترغیب کنند از طریق تماس تلفنی و تله‌گذاری، همسر آنها را به دام بیندازد تا در نهایت پس از اثبات خیانت همسرشان بتوانند بسادگی طلاق بگیرند.

اینها راه‌حل‌هایی است که برخی افراد در دادگاه در پیش می‌گیرند، اما شرایط همیشه مانند فیلم‌های سینمایی نیست و بسیاری از افراد در این مسیر دچار مشکلات عجیب و غریبی می‌شوند.

در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی خیانت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هرفردی با کیفر و جزای سنگین همراه است .

در تمامی جوامع مدنی به محض این‌که زن و شوهر با خطبه

عقد یا بنابر رسوم و فرهنگ خودشان با هم ازدواج می‌کنند و رابطه زن و شوهری میان آنها پیش می‌آید و زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند، میان آنها حریم و رابطه‌ای ایجاد می‌شود که در تمام جوامع بشری به رسمیت شناخته می‌شود و مردم آن جوامع برای آن قداست و حرمت قائل هستند. به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم قبیح و زشت تلقی شده و با آن بشدت برخورد می‌شود.

در بعد تاریخی حتی در قدیمی‌ترین قوانین بشری مثل قانون حمورابی برای کسانی که مرتکب جرائم خانوادگی شوند

مجازات سختی پیش‌بینی کرده بودند. مثلا زنی که به شوهرش خیانت می‌کرد یا مردی که به زنش خیانت می‌کرد به مجازات حبس، تبعید و شلاق محکوم می‌شد که این موارد بسته به نوع جرم و کیفیت آن تقسیم‌بندی‌های خاص خود را داشت و این مجازات در مواردی منجر به صدور حکم مرگ مجرم می‌شد.

در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی هم خیانت عملی حرام تلقی شده و ارتکاب آن از سوی هر فردی با کیفر و جزای سنگین همراه است.

در شرع مقدس اسلام این جرم در ۲ قسمت و رابطه نامشروع تعریف شده است.

  1. یک قسمت از این مجازات مشمول حد است که از سوی خدا تعیین و در دین اسلام هم مشخص شده است.
  2. و یک قسمت از این مجازات هم موجب تعزیر می‌شود.

تعزیر هم مجازاتی است که تعیین آن به اختیار حاکم است و تفاوت آن با مجازات در این است که حد را خدا از طریق پیامبر خود برای ما مشخص کرده است و در آن هم جرم و هم مجازات مشخص است.

 


در دنیای امروزه که روزانه آمار تصادفات و درگیری ها بالا میرود؛

دیه گرفتن و

دیه دادن یکی از دغدغه های اصلی مردم می باشد.

دیه در واقع مالی است که به خانواده فرد کشته شده و به خود فرد نقص عضو شده تعلق میگیرد.

دیه جرح به دیه ای گفته میشود که شامل اسیب های غیر سرو صورت باشد و

دیه شجاع دیه ای است که شامل اسیب های سرو صورت میباشد.
میزان دیه ای که در شرع مشخص شده باشد را

دیه مقدر و میزان دیه ای که توسط کارشناسان مشخص میشود

دیه غیر مقدر مینامند.در پی این موضوع که مردم به دنبال دریافت اطلاعات کامل حقوقی و آگاهی لازم در خصوص {میزان در جراحات مختلف - ضمان دیه و تعیین ارش - و موارد دیگر مرتبط با موضوع دیه هستند }، منابع مختلفی از جمله

وب سایت ها، وبلاگ ها و کانال های مختلف در شبکه های اجتماعی ایجاد شده انید که به سوالات مردم پاسخگو باشند و اطلاعاتی راجع به موضوعات مرتبط به دیه در اختیار کاربران خود قرار دهند.
در پی این موضوع که مردم به دنبال دریافت اطلاعات کامل حقوقی و آگاهی لازم در خصوص {میزان در جراحات مختلف - ضمان دیه و تعیین ارش - و موارد دیگر مرتبط با موضوع دیه هستند }، منابع مختلفی از جمله وب سایت ها، وبلاگ ها و کانال های مختلف در شبکه های اجتماعی ایجاد شده انید که به سوالات مردم پاسخگو باشند و اطلاعاتی راجع به موضوعات مرتبط به دیه در اختیار کاربران خود قرار دهند.
اما میخواهیم بدانیم ایا میزان دریافت دیه در جراحات بدنی با جراحات سر و صورت تفادت دارد یا خیر؟
در پاسخ میتوان گفت بله.چون جراحات وارده به سر و صورت جزو زیبایی محسوب میشوند ؛پس دیه ی بیشتری به فرد مجروح تعلق میگیرد.
در بسیاری از اتفاقات ؛زمانی که فرد مجروح دیه خود را دریافت میکند و سعی بر بازسازی یا ترمیم عضو مجروح شده دارد؛پس از تمام شدن دوره ی درمانی ؛متوجه عدم بهبود کامل میشود.حال تکلیف چیست و چه کسی باید هزینه ی ادامه درمان را بپردازد؟
در اینجا مطابق با ماده ۴۴۹ قانون مجازات اسلامی؛دیه غیر مقدر یا همان

دیه ارش بیان شده است.

ارش دیه ی غیر مقدری است که میزان ان در شرع معلوم نشده است و دادگاه از لحاظ نوع و کیفیت جراحت و تاثیر ان بر سلامت مجنی علیه و میزان خسارت وارده و با در نظر گرفتن

دیه مقدر و با جلب نظر کارشناس ؛میزان ان را تعیین میکنند.
قابل گفتن است که میزان دیه هرسال تغییر میکند.


ازدواج جشن شروع یک زندگی دو نفره است. و یکی از مهمترین اسباب

ازدواج همان

جهزیه است که هم باعث شورو ذوق خانواده ها و عروس و داماد میشود هم میتواند در شرایط فعلی اقتصادی باعث دغدغه های فکری زیادی شود.برای آگاهی بیشتر راجع به

جهزیه ادامه مقاله را دنبال کنید.

برای خرید

جهزیه اولین کار باخبر شدن از رسمو رسومات  خانواده ی همسر خود است.
زیرا در بعضی خانواده ها رسم بر این است که

جهزیه تمامو کمال به عهده ی خانواده ی عروس باشد ولی در برخی دیگر رسم بر این است که چند تیکه بزرگ مانند {فرش ـ تلویزیون ـ یخچال و.} را خانواده ی داماد تهیه کند.
اما قدم دوم برای خرید

جهزیه ؛ تهیه کردن لیست اقلام مورد نظر است.سعی کنید در لیست خود ابتدا از وسایل بزرگتر و مهمتر شروع کنید و سپس در اخر به وسایل ساده و کوچکتر بپردازید.چرا که برای هماهنگی تم و یا رنگ میتوانید اقلام کوچکتر را راحت تر با اقلام بزرگتر ست کنید تا بزرگتر هارا با اقلام کوچکتر.
در ابتدا سعی کنید رنگ هایی که دوست دارید در خانه وجود داشته باشند را مشخص کنید و سپس به خرید بروید چرا که باعث میشود هنگام خرید به سمت وسایلی بروید که هارمونی بیشتری باهم دارند.
دیگر نکته ی مهم برای خریدن

جهزیه در نظر گرفتن  متراژ و فرم خانه است. در صورتی که از فرم خانه ی خود بی اطلاع هستید زیاد خرید نکنید و سعی کنید تنها با خریدن وسایل مهم ؛خرید خود را به اتمام برسانید و خرید وسایل تزینی را به زمانی که در خانه حضور یافتید موکول کنید.
و اما نکته ی بعد این است که در صورتی که از اندازه ی خانه ی خود باخبرید ؛ اگر خانه یتان کوچک است سعی کنید تم روشن تر انتخاب کنید تا خانه بزرگتر به نظر بیاید و اگر خانه ای با متراژ بالا دارید رنگ های تیره تر باعث میشود خانه اندازه متناسب تری  نشان داده شود.
برای خرید جهزیه سعی کنید بیشتر به نظر خود و شریک زندگیتان اهمیت بدهید تا افراد دیگر؛چرا که شما و همسرتان قرار است با آن وسایل و در آن خانه زندگی کنید.
برای خرید خود بودجه بندی کنید .
یعنی در هنگام تهیه لیست یک قیمت مقداری برای کالای خود تعیین کنید و سعی کنید که کلایی که خریداری میکنید با قیمت تعیین کرده تفاوت زیادی نداشته باشد تا به مشکل مالی بر نخورید.
اگر جزو افرادی هستید که با فامیلهای خود رودروایستی دارید و به دنبال خریدن اجسام گران قیمت و زیاد هستید باید گفت سعی کنید این عادت را کنار بگذارید چرا که شما در ابتدای مسیر زندگی هستید و در صورتی که از ابتدا با قرض و وام و بدهکاری وارد زندگی شوید نمیتوانید زندگی با ارامش و بدون دغدغه فکری داشته باشید.
 

 


امروزه  مبادلات بین مردمی و وام گرفتن و خرید کردن هم با پول نقد امکان پذیر است هم با برگه ای که اصطلاحا به ان چک میگویند.چک در واقع همان سند تجاری است که برای مبادلات بین مردم ردو بدل میشود.چک ها انواع مختلفی دارند و ارزش این برگه هارا خود شخص صاحب چک تعیین میکند و به انها اعتبار میدهد.چک ها در بانک نقد میشود.
چک در واقع مهمترین ابزار پرداخت محسوب میشود.به طور سالانه حدود ۴۰ الی ۵۰ درصد پرداخت ها از طریق چک انجام میشود.چک به معنای نوشته ای است که با استفاده از پولی که در بانک دارند را برداشت و یا به شخص دیگری حواله میکنند.چک ها یا توسط بانک ها صادر میشون یا توسط اشخاص.چک هایی که توسط اشخاص صادر میشوند اعم اند از:چک عادی   چک تایید شده   چک بین بانکی یا همان رمزدار   چک تضمین شده    چک مسافرتی.
وقتی که صاحب چک مبلغی را در چک وارد میکند باید با امضا کردن ان چک تاریخی برای وصول چک معلوم نماید که در ان تاریخ چک نقد شود.اگر در تاریخ معین شده چک نقد نشود؛به عبارتی چک برگشتی میشود که پرداخت چک برگشتی قوانین خاص خود را دارد که در ادامه متن به ان میپردازیم.
۱-مراجعه به بانک جهت وصول چک.
۲-صدور گواهی عدم پرداخت چک.
۳-چک حقوقی است یا کیفری.
۴-مراجعه به شورای حل اختلاف.
۵-ابلاغ دادخواست.
۶-تامین خواسته.
۷-جلسه رسیدگی.
۸-اجرای احکام


یکی از معضلات جوانان امروز امر مهم

ازدواج است.

ازدواج در واقع شروع زندگی مشترک است که در اسلام با اصطلاح تکمیل کننده ی دین از ان یاد میکنند.
امروزه بسیاری از مردم به دلایل گوناگون استدلال هایی ضد

ازدواج دارند.این استدلال ها شامل نقد های ی و مذهبی؛اشاره به میزان

طلاق و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزه های مذهبی و فلسفی دارند.
تحقیقات نشان میدهند که از دهه هشتاد میلادی به بعد میل به تجرد در افراد بیشتر شده و

ازدواج ها کمتر و بی دوام تر شده اند.
بهترین سن

ازدواج برای خانم ها از سن ۲۰ تا ۲۵ سالگی و برای اقایان از ۲۴ تا ۲۸ سالگی می باشد.

ازدواج به دو نوع سنتی و مدرن شکل میگرد.برای انتخاب کردن شریک زندگی سعی کنید به سمت افرادی بروید که از نظر {فرهنگی   اجتماعی   مالی   تحصیلات   خانواده و .} با شما در یک سطح قرار داشته باشند.
چرا که بیشتر اختلافات بین زوجین از همین تفاوت ها نشأت میگیرد که معمولا باعث

جدایی و طلاق می شوند.
یکی از دلایلی که روزانه امار

طلاق بیشتر میشود ؛ همین انتخاب سرسرانه و عدم شناخت کافی از طرف مقابل است.سعی کنید دقت و وقت کافی برای این تصمیم مهم بگذارید ؛ چرا که نه تنها

طلاق

اثار و پیشامدهای خوبی در زندگی به دنبال ندارد بلکه پرداخت

مهریه و

ازدواج مجدد ؛دردسرها و دشواریهای خود را دارد.

 


بسم تعالی

وقتی فردی فوت میکند تمام مال و اموال او بین فرزندانش تقسیم میشود که به آن مال و اموال {

ارث} و به کسانی که از این مال و اموال سهم میبرند {

وارث} میگویند.
امروزه یکی از مهمترین علت های بحث و جدال بین خانواده ها همین

تقسیم ارث می باشد که گاه خانواده را تا دادگاه میکشد.

وصیت نامه برگه ای است که متوفی در ان مقدار

سهم الارث هر فرزندش را تعیین میکند و معلوم میکند چه مقدار از

ارث به هرکس تعلق میگیرد.
حتما با واژه ی {

محروم شدن از ارث } اشنایی دارید که برخی از والدین زمانی که فرزندانشان مرتکب اشتباهی میشوند آنها را تهدید به

محرومیت از ارث میکنند.ولی در واقع این کار غیر قانونی است و هیچ پدر و مادری حق چنین کاری را ندارد.زمانی که متوفی

وصیت نامه ای را تنظیم نکرده باشد؛وارثین وظیفه دارند به دادگاه مراجعه کرده و در انجا کارشناسان طبق قانون

تحریر ترکه میکنند.
و همچنین زمانی که متوفی تمام مال و اموال خودش را در

وصیت نامه تقسیم کرده باشد؛طبق قانون فقط یک سوم از این مال و اموال تقسیم میشود و باقی را دادگاه طبق قانون تقسیم میکنند.
چرا که در بعضی وصیت نامه ها مشاهده شده که متوفی تمام

ارث خود را وقف موسسات حمایتی و یا فرزندی که به او علاقه بیشتری دارد میکند و این کار قانونی نیست.
ارکان ارث عبارت است از:
مورث   وارث   

ترکه
البته پیش از تقسیم ترکه میان ورثه  باید از ان حقوق دیگری مانند هزینه تکفین و تجهیز میت ؛ بدهی ها و وصایای او در ثلث مالش و نیز انچه مخصوص فرزند بزرگتر است خارج شود.
اما برای خیلی ها این سوال پیش می اید که نحوه محاسبه ی ارث تک فرزند چگونه است؟
در جواب باید گفت که اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ فرزند در قید حیات باشند یک ششم اموال به انها و بقیه اموال به فرزند میرسد و درصورت درغید حیات نبودن انها تمام اموال به تک فرزند میرسد.


تهمت و افترا همان نسبت دادن قیدی مجرمانه به شخصی است که مرتکب اشتباهی نشده است.

تهمت و افترا به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد میکند ؛ از این رو شخصی که مورد

تهمت و یا توهین قرار میگیرد میتواند ادعای شرف کند پس از تنظیم شکایت نامه ؛ در صورتی که متشاکی عنه نتواند جرمی را اثبات کند؛ مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد.
ساده ترین الفاظی که حتی مقید به نتیجه نباشد و به فردی گفته شود که از روحیه ی بالایی برخوردار باشد و ناراحت هم نشود

تهمت و افترا محسوب می شود.
زمانی که انتساب جرم به دیگری شکل میگیرد سپس در صورت صراحت انتساب و عدم توانایی اثبات جرم از طرف افترا زننده ؛ اگر هر سه مورد وجود داشته باشد جرم

افترا و تهمت صورت گرفته است و می تواند قابل پیگیری باشد.
معنی عبارت توهین با

تهمت و افترا با یکدیگر متفاوت است.
چرا که افترا به معنی آن است که عمل مجرمانه ای را به کسی نسبت دهیم ولی در توهین ؛ لازم نیست که عمل مجرمانه باشد.
مجازات این دو نیز باهم متفاوت است.
مجازات توهین ؛ شلاق تا ۷۴ ضربه و یا جزای نقدی بین ۵ تا ۱۰۰ هزار تومان است ولی مجازات افترا ؛ یک ماه تا یک سال حبث و تا ۷۴ ضربه شلاق می باشد.
توهینی که از طریق پیامک نیز صورت بگیرد قابل بررسی و پیگیری می باشد و مجازات دارد.ولی صدای ضبط شده نمیتواند به عنوان مدرک تلقی نمی شود که شخصی به شخص دیگر افترا زده باشد یا توهینی کرده باشد ؛ چرا که امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ساخت اپلیکیشن هایی که صدا را تغییر می دهد ؛ امکان بر این دارد که چنین عملی بر روی صدای ضبط شده ی افراد صورت گرفته باشد از همین رو صدای ضبط شده در هیچ جا به عنوان مدرک محسوب نمی شود.


مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع

تنصیف اموال زوجین» را بررسی کنیم

برای تبیین دارایی لازم است که به تعریف مختصری از دو موضوع بپردازیم.

الف)اجرت المثل:

اجرت المثل در

ازدواج همان مقدار پولی است که زن در قبال کارهای متعددی که در خانه انجام میدهد اعم از :{ شستن ظروف – پخت و پز – نگهداری و شیر دادن به فرزند و.} دریافت میکند.
عموما این حق برای تمامی ن وجود دارد و تنها در صورتی به او تعلق نمیگیرد که ثابت شود که آنان این کارها را به طور مجانی و بدون انتظار دریافت اجرت (به صورت تَبرُعی)، انجام داده‌اند.
هرگاه این موضوع در دادگاه ثابت شود، زن مستحق دریافت اجرت المثل نیست. لازم به ذکر است که بعضا قضات با این استدلال که طبق عرف موجود در کشور، انجام کارهای خانه توسط ن به صورت تبرعی انجام می‌شود، حکم به پرداخت اجرت المثل نمی‌دهند.


ب)شرط

تنصیف دارایی:

حق تنصیف دارایی ؛ شرط انتقال

نصف دارایی شوهر به زوجه می باشد.زمانی که دو نفر به ازدواج یکدیگر در می آیند ؛سند ازدواجی وجود دارد که زن و شوهر صفحات متعدد آن را بدون خواندن و بدون داشتن اطلاعات کافی امضا میکنند و از آن میگذرند.
زن و شوهر با امضا کردن زیر این شرط ؛ توافق میکنند که خانم در اموالی که شوهرش در طی زندگی شویی به دست می اورد ؛ سهیم باشد و تا نصف اموال به زوجه برسد.البته قابل گفتن است که این تنصیف دارایی از نصف بیشتر نمی کند و حتی کمتر از نصف هم می تواند باشد.مثلا ربع یا خمس اموال.
قابل ذکر است که این

حق تنصیف زمانی به زوجه تعلق میگیرد که هم درخواست طلاق از طرف زوجه نباشد و هم

طلاق ؛ ناشی از تخلف زن از وظایف همسری و یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد.


شرایط تحقق شرط تنصیف دارایی:

۱-

طلاق واقع شود:
برای

تنصیف دارایی باید حتما واقعه ی

طلاق به وجود بیاید و چنانچه درخواست طلاق از سمت زوجه باشد این عمل به وقوع نمی پیوندد.

۲-

طلاق مستند به تخلف زن از وظایف شویی یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد:
اگر زوجه مشکلات اخلاقی یا سوء رفتار داشته باشد و یا در زندگی نسبت به وظایف خود کم اهمیت باشد و یا مرتکب خطایی شده باشد

حق تنصیف به وی تعلق نمیگیرد.


۳- ملاک  تا نصف اموال یا معادل آن می باشد:
در این شرط سقف تنصیف تا ۵۰ درصد اموال می باشد و کمتر که این را دادگاه مشخص میکند که چه میزان به زوجه برسد.


۴- دارایی حاصل زندگی شویی با زوجه باشد:
به این معنا که حتما اموال باید در طی زندگی مشترک به دست اورده شده باشد نه اموالی که از پیش وجود داشته است.


۵- دارایی در حین

طلاق موجود باشد:
این بحث شامل اموالی میشود که موجود هستند و تلف شده و مفقود شده نباشد.

 


بیمه عمر

به دلیل تغییر در سبک زندگی و شرایط محیط زیست، اخیراً در میان آشنایان دور و نزدیک خود می‌شنویم که شخصی به بیماری همچون سرطان، سکته قلبی و مغزی مبتلا شده است. واقعیت تلخی که در این شرایط با آن روبه‌رو می‌شویم این است که فرد علاوه بر این‌که باید روحیه خود را برای غلبه بر بیماری حفظ کند، باید با بحران‌های مالی مربوط به درمان یا گذران زندگی روزمره نیز دست‌وپنجه نرم کند. متأسفانه بالا بودن هزینه‌های پزشکی و دارویی شرایط معیشت را برای فرد بیمار و خانواده او بسیار سخت و طاقت‌فرسا می‌کند. بدتر از آن، زمانی است که سرپرست خانواده فوت می‌کند و افراد دیگر خانواده باید علاوه بر تحمل رنج از دست دادن عزیزشان به دنبال راهی برای تأمین معاش خود باشند. حداقل بخش مالی این مشکل می‌توانست با دوراندیشی و پرداخت هزینه‌ای بسیار کم حل شود. یکی از بهترین راه‌های موجود،

خرید بیمه عمر است که می‌تواند از فشار این بحران‌ها بکاهد.

نرخ نفوذ بیمه عمرحتماً تاکنون نام بیمه عمر به گوشتان خورده است یا حتی با عناوین مختلفی مانند

بیمه زندگی یا بیمه آتیه برخورد داشته‌اید. بیمه عمر به‌رغم مزایای فوق‌العاده‌ای که دارد در مقایسه با سایر بیمه ها، با استقبال کمتری مواجه شده است. برخلاف ایران، بیمه عمر سهم چشمگیری در بازار بیمه کشورهای پیشرفته دارد. در کشوری مانند ژاپن حدود 36% مردم تحت پوشش بیمه عمر هستند و طبق آمار رسمی در سال 2016 سرانه کشور آلمان حداقل یک بیمه عمر خریده‌اند . یکی از علل نرخ نفوذ پایین بیمه عمر در ایران می‌تواند در دسترس نبودن اطلاعات شفاف و درست در اختیار مردم باشد که تاکنون این نیاز و رغبت را در آن‌ها به وجود نیاورده است.

شرایط بیمه عمرطرح‌های مختلف بیمه عمر به‌گونه‌ای تعریف شده‌اند که می‌توانند پاسخگوی نیازهای قشر گسترده‌ای از مردم با شرایط سنی، مالی و جسمانی متفاوت باشند. اگر در مورد مزایای آن مطالعه کرده‌اید و برای خودتان بیمه عمر تهیه کرده‌اید به خاطر تصمیم درستتان به شما تبریک می‌گوییم. اگر بی‌توجه از کنار آن گذشته‌اید به شما توصیه می‌کنیم این مقاله را تا انتها بخوانید تا به‌صورت کاملاً واضح و شفاف در جریان جزئیات مزایا و پوشش‌های تکمیلی آن قرار بگیرید.

اصطلاحات بیمه عمرعبارات مورد استفاده در

بیمه عمر

درصورتی‌که به حوزه بیمه آشنا نیستید پیشنهاد می‌کنیم که حتماً قبل از ادامه متن، این بخش را بخوانید تا بتوانید مزایا و طرح‌هایی که در این مقاله به آن می‌پردازیم را به راحتی و درستی درک کنید.

  • بیمه‌گر: بیمه‌گر همان شرکت بیمه است که وارد قرارداد با متقاضی خرید بیمه می‌شود.

  • بیمه‌گزار: بیمه‌گزار شخصی است (حقیقی یا حقوقی) که اقدام به خرید بیمه می‌کند و پرداخت اقساط و حق بیمه بر عهده او خواهد بود.

  • بیمه‌شده: بیمه‌شده کسی است که در واقع مورد بیمه است. برای مثال درصورتی‌که پدر خانواده برای فرزندش بیمه عمر خریداری کند، بیمه‌گزار پدر خواهد بود و بیمه‌شده فرزند. در بیمه عمر، بیمه‌شده تحت پوشش بیمه است نه بیمه‌گزار.

  • سرمایه عمر: سرمایه‌ای است که در صورت فوت بیمه‌شده به ذینفعان او پرداخت می‌شود.

  • سرمایه حادثه: سرمایه‌ای است که در صورت فوت بیمه‌شده بر اثر حادثه به ذینفعان او پرداخت می‌شود.

  • ذینفع: ذینفع کسی است که در صورت فوت بیمه‌شده، سرمایه بیمه عمر به او تعلق خواهد گرفت. برای مثال شخصی خودش را بیمه می‌کند. در این حالت بیمه‌گزار و بیمه‌شونده خود او خواهد بود. در صورتی‌که در بیمه‌نامه‌‌اش همسرش را به عنوان ذینفع خود ذکر کند بعد از فوت او سرمایه بیمه عمرش به همسر او تعلق خواهد گرفت.

  • مدت قرارداد: مدت‌زمانی که بیمه‌گزار متعهد به پرداخت حق بیمه است و شرکت بیمه، بیمه‌شده را تحت پوشش‌های بیمه عمر قرار می‌دهد. در شرکت‌های مختلف برای مدت قرارداد حداقلی وجود دارد که شما خود آن را انتخاب می‌کنید.

  • ضریب تشکیل سرمایه بیمه عمر: ضریبی است که بر حق بیمه ماهانه اعمال می‌شود و سرمایه عمر را تعیین می‌کند. شرکت‌های مختلف ضرایب تشکیل سرمایه متفاوتی را ارائه می‎دهند. برای مثال حق بیمه ماهانه 20 هزار تومان است و ضریب تشکیل سرمایه 300. سرمایه عمر فرد 6 میلیون تومان خواهد بود.

  • درصد افزایش سالانه حق بیمه: برای خنثی کردن اثر تورم بر سرمایه ذخیره شده در بیمه عمر و حفظ ارزش آن، سالانه درصدی به حق بیمه پرداختی اضافه می‌شود. بسته به شرکت بیمه می‌توانید ضرایب افزایش سالانه متفاوتی را انتخاب کنید.

بیمه عمر چیستانواع بیمه عمر
بیمه عمر 4 نوع مختلف دارد که به شرح زیر است:

بیمه عمر ساده زمانی

در این حالت بیمه‌نامه برای مدت محدودی معتبر است و تنها درصورتی‌که فرد در این بازه زمانی فوت کند شرکت بیمه سرمایه فوت او را به ذی‌نفعانی که بیمه‌گزار تعیین می‌کند می‌دهد. درصورتی‌که فرد زنده بماند شرکت بیمه هیچ مبلغی به او پرداخت نخواهد کرد.

بیمه تمام عمر

در این نوع از بیمه عمر بعد از فوت فرد، سرمایه فوت به ذی‌نفعان او می‌رسد. علاوه بر این پوشش‌هایی نیز می‌تواند شامل فرد شود.

بیمه عمر مانده بدهکار

در این نوع بیمه اگر فرد در حالی فوت کند که وام‌هایش را به‌طور کامل نپرداخته است، شرکت بیمه پرداخت باقی وامش را بر عهده خواهد گرفت و از ارث باقی‌مانده از او مبلغی کسر نخواهد شد و به این صورت خانواده فرد تحت فشار مالی نخواهند بود.

بیمه عمر و سرمایه گذاری

در این حالت فرد در واقع با پرداخت حق بیمه‌های ناچیز طی سالیان، سرمایه‌ای را ذخیره می‌کند که در بسیاری از مواقع می‌تواند راهگشای مشکلاتش باشد. این نوع بیمه در واقع اصلی‌ترین نوع بیمه عمر است و در این مطلب به آن خواهیم پرداخت. بیمه عمر و سرمایه‌گذاری در شرکت‌های مختلف بیمه در قالب طرح‌های مختلفی ارائه می‌شود و ممکن است با اسامی مختلفی معرفی شود. عنوان‌هایی مانند بیمه عمر و پس‌انداز، بیمه ن خانه‌دار، بیمه تأمین آتیه، بیمه آتیه فرزندان و غیره که در واقع ماهیت آن‌ها صرف‌نظر از تفاوت در جزئیات یکسان است.

عموماً بیمه‌های عمری که صادر می‌شوند، بیمه عمر و سرمایه گذاری هستند. در واقع مردم این دسته را به‌عنوان بیمه عمر می‌شناسند. در این مقاله به‌تفصیل در مورد این نوع بیمه صحبت خواهیم کرد.

محاسبه حق بیمه عمر

حق بیمه عمر چگونه محاسبه می‌شود؟

برای این‌که درک درستی از مزایای بیمه عمر پیدا کنید ابتدا باید به حق بیمه عمر و نحوه محاسبه آن بپردازیم. قبل‌تر گفتیم که یکی از بزرگ‌ترین مزایای بیمه عمر این است که شما با هر شرایطی قادر به تهیه آن هستید. حداقل و حداکثر حق بیمه در شرکت‌های مختلف ارائه‌دهنده بیمه عمر بر اساس ت‌های شرکت، مقادیر مختلفی دارد. برای مثال حداقل حق بیمه ماهانه بیمه پاسارگاد 20 هزار تومان و حداکثر آن 334 هزار تومان است. در این مرحله باید به این موضوع توجه کنید که با توجه به شرایط مالی و اولویت‌هایتان چه مقدار از حق بیمه برایتان مناسب است.

ضریب افزایش سرمایه بیمه عمرالبته باید به این موضوع توجه کنید که حق بیمه ماهانه‌ای که می‌پردازید مستقیماً روی سرمایه عمر شما تأثیر می‌گذارد. سرمایه فوت در شرکت‌های مختلف به‌صورت ضریبی از حق بیمه ماهانه محاسبه می‌شود که همان ضریب تشکیل سرمایه بیمه عمر است. این ضریب نیز در شرکت‌های مختلف، متفاوت است و شما می‌توانید با توجه به شرایطتان ضریب دلخواه خود را انتخاب کنید. برای مثال ضریب 300 را در نظر بگیرید که البته معمول‌ترین ضریب تشکیل سرمایه بیمه عمر نیز هست. اگر شما ماهانه مبلغ 100 هزار تومان به‌عنوان حق بیمه عمر بپردازید سرمایه عمر شما 30 میلیون تومان خواهد بود. مبنای محاسبه سرمایه فوت، حق بیمه ماهانه است. شاید این مبلغ در ابتدا ناچیز به نظر برسد؛ اما باید توجه کرد که این 30 میلیون از اولین لحظه صدور بیمه‌نامه به‌عنوان سرمایه فوت فرد وجود دارد.

محاسبه تورم در بیمه عمراز طرفی پارامتری به نام درصد افزایش سالانه حق بیمه وجود دارد که آن هم روی حق بیمه پرداختی تأثیرگذار است. این درصد در شرکت‌های مختلف حداقل و حداکثر متفاوتی دارد. برای مثال در شرکت بیمه پارسیان این درصد بین 5 و 25 درصد است و بیمه‌گزار در انتخاب این درصد آزاد است. اگر بیمه‌گزارضریب افزایش حق بیمه را 10% انتخاب کند درصورتی‌که در سال اول ماهانه مبلغ 50 هزار تومان به‌عنوان حق بیمه بپردازد از سال دوم باید این مبلغ را به 55 هزار تومان در ماه افزایش دهد. از آنجایی‌که سرمایه عمر ضریبی از حق بیمه ماهانه است با پرداخت حق بیمه بیشتر، در واقع سرمایه عمر خود را افزایش می‌دهد و ارزش آن را طی سالیان حفظ می‌کند .

حال که تا حدودی با مقدمات محاسبه حق بیمه آشنا شدید به انواع پوشش‌های بیمه عمر می‌پردازیم که هر یک از آن‌ها به نحوی با حق بیمه ماهانه در ارتباط هستند.

مزایای بیمه عمرمزایای بیمه عمر

بیمه عمر علاوه بر پوشش‌هایی که ارائه می‌دهد و در بخش‌های بعدی این مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت، از لحاظ پس‌انداز و سرمایه‌گذاری نیز مزایای فوق‌العاده‌ای دارد. در ابتدا باید بدانید که حق بیمه‌ای که می‌پردازید در واقع حکم پس‌انداز را برای شما خواهد داشت. به این صورت که بعد از کسر کارمزد نماینده بیمه، کارمزد بیمه مرکزی و هزینه صدور ، باقی مانده آن طی سالیان پس‌انداز می‌شود که البته این کسورات تا تعداد سال معینی (بسته به شرکت بیمه) وجود دارد. به این پس‌انداز در بیمه عمر "اندوخته" می‌گویند. از ابتدای شروع قرارداد سودهایی نیز تحت عنوان سود تضمینی و سود مشارکت منافع به سرمایه شما تعلق می‌گیرد. در ادامه به توضیح بازپرداخت سرمایه‌ای که شما طی مدت قرارداد اندوخته‌اید می‌پردازیم اما برای درک بهتر اندوخته ابتدا در مورد سودهایی که به این سرمایه تعلق می‌گیرند صحبت می‌کنیم.

سود تضمینی بیمه عمرسود تضمینی

حداقل سودی که قطعاً از بیمه عمر دریافت می‌کنید، سود تضمینی نام دارد که میزان آن مصوب بیمه مرکزی است و در اغلب شرکت‌های بیمه یکسان است. سود تضمینی معمولاً به این صورت است که در سال‌های اول بیشتر است. سپس طی چند مرحله کاهش ناچیزی پیدا می‌کند و روی عدد مشخصی تا انتهای قرارداد ثابت می‌ماند. طبق آیین‌نامه 68-3 بیمه مرکزی در بیمه‌های عمر و سرمایه‌گذاری در دو سال اول 16% سود تضمینی به سرمایه اندوخته بیمه‌گزار تعلق می‌گیرد، 13% در دو سال دوم و سال پنجم و بعد از آن 10% علی‌الحساب.

سود مشارکت منافع بیمه عمرسود مشارکت منافع

شرکت‌های بیمه با سرمایه اندوخته شده بیمه‌گزاران در پروژه‌های اقتصادی سودآور شرکت می‌کنند و سود حاصل از آن را با بیمه‌گزار قسمت می‌کنند.سهم بیمه‌گزار از سود مشارکت منافع طبق مصوبه بیمه مرکزی 85%است. در نهایت مجموع سود تضمینی و مشارکت منافع به‌صورت یک درصد واحد اعلام می‌شود. برای مثال سود 22% که 16% آن مربوط به سود تضمینی و 6% آن مربوط به سود مشارکت منافع است.

بازخرید بیمه‌ عمربازخرید بیمه‌نامه

پیشتر گفتیم که حق بیمه‌ای که می‌پردازید پس‎انداز می‌شود و شما می‎توانید بعد از گذشت چند ماه از مدت قراردادتان بسته به اساسنامه شرکت بیمه، اندوخته خود را بازخرید کنید و بیمه‌نامه را فسخ کنید. ارزش بازخرید در جدول‌هایی که شرکت‌های بیمه ارائه می‌دهند بر اساس مدت گذشته شده از شروع قرارداد محاسبه شده است و به متقاضیان خرید بیمه ارائه می‌شود. در پایان قرارداد ارزش بازخرید بیمه نامه عمر که مجموع حق بیمه‌هایی است که پرداخته‌اید به‌علاوه سودهایی که به آن تعلق گرفته است بسته به ت‌های شرکت بیمه به‌صورت یکجا یا در صورت تمایل شما به‌صورت مستمری پرداخته خواهد شد که البته پرداخت مستمری نیز شروطی دارد که در شرکت‌های مختلف تفاوت دارند.

دریافت وام بیمه عمردریافت وام بدون ضامن و وثیقه

ااگر به هر دلیلی به پول احتیاج داشتید و سرمایه خود را در بیمه عمر پس‌انداز کرده‌اید اصلاً نگران نباشید. بسته به ت‌های شرکت بیمه بعد از گذشت مدت معینی مثلاً 6 ماه، یک سال و غیره می‌توانید بدون هیچ تشریفاتی اعم از معرفی ضامن و ارائه وثیقه تا 90% ارزش بازخرید خود را وام بگیرید. برای مثال اگر ارزش بازخریدی شما تا آن لحظه 10 میلیون تومان باشد شما می‌توانید تا 9 میلیون تومان وام دریافت کنید.

سود این وام مقدار ناچیزی مثلاً 3% است. شما باید برای بازپرداخت این وام 3% سود وام به‌علاوه 22% سود تضمینی شرکت بیمه، مجموعاً 25% سود بپردازید.

شاید این سؤال برایتان پیش آید که منطقی‌تر این است که پولتان را در بانک پس‌انداز کنید. در این حالت هم هر وقت بخواهید به همه سرمایه خود دسترسی دارید و هم لازم نیست برای بازپرداخت وام‌هایی که می‌گیرید سودهای بالایی بپردازید.

وام بیمه عمراین سؤال پاسخی قانع‌کننده دارد. مزیت اصلی دریافت وام بیمه عمر نسبت به بانک این است نه تنها شما به 90% سرمایه خود دسترسی دارید بلکه تحت پوشش بیمه عمر خواهید بود و از تمام مزایای آن استفاده خواهید کرد. برای مثال اگر بیمه‌شده از بیمه عمر خود وامی دریافت کند و 90% سرمایه خود را از اندوخته خود خارج نماید و در همان روز اتفاقی برایش پیش آید که جزو خسارات تحت پوشش بیمه عمر باشد، شرکت بیمه تمام خسارت را مطابق بیمه‌نامه به او پرداخت خواهد کرد.

پوشش های بیمه عمرپوشش‌هایی که در ادامه شرح خواهیم داد؛ اعم از فوت، فوت بر اثر حادثه، امراض خاص، ازکارافتادگی و غیره. هر کدام از این اتفاق‌ها می‌توانند زندگی شما را دگرگون کنند. اگر سرمایه خود را در بانک پس‌انداز کنید، از هیچ یک از پوشش‌های ذکر شده نمی‌توانید استفاده کنید؛گرچه ممکن است سود بیشتری به سرمایه شما تعلق بگیرد.

سود وام بیمه عمراز طرفی علت این‌که شما باید سود مشارکت و تضمینی را نیز علاوه بر سود وام به شرکت بیمه بپردازید کاملاً واضح است. شرکت بیمه در ازای حق بیمه‌ای که شما می‌پردازید و سودی که به آن تعلق می‌گیرد سرمایه عمر شما را تعیین می‌کند. وقتی شما 90% سرمایه خود را از حساب اندوخته خود خارج می‌کنید میزان سودی که به سرمایه شما تعلق می‌گرفته است، کاهش می‌یابد. شما برای ثابت نگاه داشتن سرمایه عمر باید روند جدول بیمه عمر را طی کنید تا این برداشت از سرمایه جبران شود.

قانون ارث در بیمه عمرتعیین ذینفع توسط بیمه‌گزار

در بیمه عمر می‌توان از قانون وراثت تبعیت نکرد و سرمایه اندوخته شده و سرمایه فوت را به هر نسبتی بین افراد مدنظر فرد بیمه‌شده تقسیم نمود. برای مثال اگر مرد یا زنی تمایل داشته باشند که سرمایه بیمه عمرشان از وراثت خارج شود (بین وارثان قانونی تقسیم نشود) و تنها به همسرشان برسد می‌توانند این موضوع را در بیمه‌نامه مشخص کنند تا بعد از مرگشان طبق آن عمل شود.

معافیت مالیاتی سرمایه بیمه عمرمعافیت مالیاتی

یکی از مزایای بیمه عمر این است که سرمایه آن از هرگونه مالیاتی (مالیات بر ارث، مالیات بر درآمد،.) معاف است. در این حالت بعد از فوت شخص بیمه‌شده نه تنها سرمایه بین ذینفعانی که خود فرد انتخاب کرده است تقسیم می‌شود که هیچ مالیاتی نیز مشمول این سرمایه نمی‌شود. خرید بیمه عمر به این دلیل به‌ویژه برای افراد با تمکن مالی بالا پیشنهاد می‌شود.

موارد پوشش بیمه عمرموارد تحت پوشش بیمه عمر

بیمه عمر موارد متعددی را تحت پوشش قرار می‌دهد. البته همان‌طور که از عنوان "بیمه عمر" برمی‌آید اولین مسئله تحت پوشش بیمه عمر، فوت فرد است. اما فوت تنها پوشش بیمه عمر نیست. بیمه عمر خدمات متعددی ارائه می‌دهد که قابلیت سازگار شدن با شرایط افراد مختلف را دارد. چه آن‌هایی که از لحاظ مالی تمکن دارند چه آن‌هایی که در مضیقه هستند، چه افراد مسن و چه کودکان، چه آن‌هایی که بیمار هستند و چه کسانی که سلامت‌اند. در ادامه به‌تفصیل در مورد هر یک از این پوشش‌ها توضیح خواهیم داد.

  • پوشش فوت بیمه عمرخطر فوت به هر علت (سرمایه عمر)

پیشتر اشاره کردیم که اولین خطری که در بیمه عمر تحت پوشش قرار می‌گیرد، فوت است. بدین معنا که در صورت فوت بیمه‌شده، سرمایه‌ای به ذینفعان او می‌رسد. درست از لحظه صدور بیمه‌نامه فرد بیمه‌شده تحت این پوشش قرار خواهد گرفت.

گفتیم که سرمایه عمر بسته به شرکت بیمه بر اساس حق بیمه ماهانه یا سالانه محاسبه می‌شود. شما می‌توانید با انتخاب ضریب تشکیل سرمایه بیشتر سرمایه عمر خود را افزایش دهید. طبعاً با بالا بردن این ضریب، باید حق بیمه بیشتری نیز بپردازید. البته در بعضی از مواقع شرکت بیمه ممکن است با توجه به بالا بودن ریسک فوت فرد با حداکثر درصد افزایش سالانه سرمایه عمر موافقت نکنند. مثلاً اگر فرد بیماری خاص یا شرایط زندگی پرخطری داشته باشد.

سرمایه عمر سالانه افزایش می‌یابد تا به سقف مشخصی برسد و بعد از آن ثابت می‌ماند. سقف سرمایه عمر در شرکت‌های مختلف متفاوت است. ممکن است طی سالیان با بالا رفتن تورم سقف بیمه فوت نیز افزایش یابد.

  • پوشش فوت بر اثر حادثه بیمه عمرخطر فوت بر اثر حادثه

ابتدا تعریف دقیقی از حادثه داشته باشیم. حادثه یعنی واقعه ناگهانی شدید که مستقیماً بر اثر یک نیروی خارجی و بدون اراده بیمه شده سبب جراحت یا آسیب بدنی (به تشخیص پزشک) شود. شروط ضروی عبارتند از: موجب صدمه بدنی شود. ناگهانی باشد. ناشی از بیماری نباشد. وقوع حادثه نباید از عمل عمدی و ارادی بیمه شده ناشی شود. باید بین حادثه ناگهانی و ضایعه جسمی که برای بیمه شده روی داده است، رابطه علت و معلولی وجود داشته باشد. ترس و وحشت، صدمه محسوب نمی‌شود و صدمات عصبی تنها اگر بر اثر آسیب های عضوی به وجود آیند، مشمول بیمه می‌شوند. یکی دیگر از پوشش‌های بیمه عمر، سرمایه فوت بر اثر حادثه است. با دریافت این پوشش اگر علت فوت بیمه‌شده، حادثه‌ای باشد که عمدی در آن نبوده است، شرکت بیمه هزینه‌ای مضاف بر سرمایه عمر بیمه‌شده را به ذی‌نفعان او پرداخت خواهد کرد. در این حالت نیز ضریبی وجود دارد و با انتخاب عدد بزرگ‌تر شما باید هزینه بیشتری بپردازید اما سرمایه فوت بر اثر حادثه به‌تناسب آن ضریب افزایش می‌یابد. برای مثال اگر این ضریب بین صفر تا 3 باشد و شما ضریب 3 را انتخاب کنید، سرمایه فوت بر اثر حادثه سه برابر سرمایه عمرتان خواهد بود.

مثال:

  • حق بیمه ماهانه = 100 هزار تومان

  • ضریب تشکیل سرمایه = 300

  • ضریب سرمایه خطر حادثه = 3

  • سرمایه عمر (سرمایه فوت به هر علت) = 100،000*300 = 30 میلیون تومان

  • سرمایه فوت بر اثر حادثه = 3 * 30،000،000 = 90 میلیون تومان

خودکشی در بیمه عمرتوجه داشته باشید خودکشی در دسته‌ فوت بر اثر حادثه قرار نمی‌گیرد. برای خودکشی سرمایه عمر (فوت به هر علت) پرداخته می‌شود. البته آن هم دوره انتظار دارد. برای مثال ممکن است شرکتی تعیین کند که اگر خودکشی دو سال بعد از شروع قرارداد اتفاق افتاد سرمایه عمر به آن تعلق می‌گیرد و قبل از دو سال هیچ هزینه‌ای پرداخته نمی‌شود.

  • پوشش از کارافتادگی بیمه عمرنقص عضو و ازکارافتادگی به هر علت

یکی دیگر از خطراتی که زندگی انسان را دگرگون می‌کند نقص عضو و هر اتفاقی است که امکان ادامه شغل و درآمدزایی را از بیمه‌شده بگیرد. بیمه عمر برای ازکارافتادگی نیز چاره‌ای اندیشیده است. در میان پوشش‌های بیمه عمر این پوشش نسبتاً گران‌تر است اما شرایط و مزایای فوق‌العاده‌ای نیز دارد.

نقص عضو به معنای ازکارافتادگی دائمی یکی از اعضای بدن است. برای سرمایه این مورد نیز شما می‌توانید در ابتدای کار ضریب نقض عضو مدنظرتان را انتخاب کنید. هر شرکت ضرایب مشخصی را ارائه می‌دهد. برای مثال اگر ضریب 3 را انتخاب کنید بدین معناست که در صورت بروز چنین خسارتی، 3 برابر سرمایه عمر به شما پرداخته خواهد شد.

ازکارافتادگی به معنای اتفاقی است که فرد دیگر قادر به ادامه شغل خود نباشد. برای مثال کسی که گوینده است اگر مشکل اساسی حنجره پیدا کند ازکارافتاده محسوب می‌شود. البته ازکارافتادگی دوره انتظار دارد. یعنی اگر اتفاقی برای بیمه‌گزار بیافتد که قادر به ادامه شغلش نباشد شرکت بیمه برای تائید ازکارافتادگی‌اش برای مثال 5 ماه صبر می‌کند تا نسبت به دائمی بودن آن مطمئن شود.

در مورد ازکارافتادگی نیز به این صورت است که شرکت بیمه درصد مشخصی از سرمایه عمر را به‌عنوان غرامت می‌پردازد. این غرامت، سقف معینی دارد که آن نیز در اساسنامه شرکت بیمه ذکر شده است.

ددر شرایطی ممکن است شرکت‌های خاص امکانات دیگری نیز برای بیمه‌گزار ایجاد کنند. برای مثال ممکن است پوششی در نظر بگیرند که حق بیمه فرد را بعد ازکارافتادگی تا پایان زمان قرارداد از او نگیرند ولی همچنان فرد را تحت پوشش‌های بیمه عمر (سرمایه عمر، فوت ناشی از حادثه، امراض خاص،.) نگه دارند و در انتهای قرارداد سرمایه اندوخته شده را به‌صورت کامل به او بپردازند.

همان‌طور که می‌بینید این پوشش در شرایط سخت و طاقت‌فرسای ازکارافتادگی، شرایط نسبتاً مناسبی برای بیمه‌گزار ایجاد می‌کند. لذا خرید این پوشش حتی اگر لازم باشد هزینه بیشتری پرداخته شود پیشنهاد می‌شود.

  • پوشش امراض خاص در بیمه عمرامراض خاص

5 نوع بیماری تحت پوشش بیمه عمر قرار می‌گیرند. این بیماری‌ها شامل سکته مغزی، سکته قلبی، سرطان، عمل قلب باز، پیوند اعضای اصلی (ریه، کبد، کلیه، مغز استخوان، قلب) هستند. پوشش این بیماری‌ها بدین معناست که در صورت ابتلای بیمه‌شده به هر یک از این بیماری‌ها بعد از شروع قرارداد بیمه عمر، شرکت بیمه درصدی از سرمایه عمر را به‌صورت کمک‌هزینه درمان به بیمه‌شده می‌پردازد. برای مثال بیمه پاسارگاد حداکثر تا 30% سرمایه عمر را برای این پوشش تقبل می‌کند. در بسیاری از شرکت‌های بیمه بیماری سرطان به‌صورت جدا و تحت شرایط متفاوتی بررسی می‌شود.

دقت داشته باشید که شرکت بیمه درصورتی‌که متوجه شود بیمه‌شده قبل از شروع قرارداد بیمه مبتلا به بیماری بوده است و این موضوع را اعلام نکرده است می‌تواند هیچ هزینه‌ای بابت این پوشش نپردازد و بیمه‌نامه را فسخ کند.

قبل از خرید بیمه‌نامه حتماً اساسنامه شرکت بیمه مربوط را به‌دقت مطالعه کنید. برای مثال در بسیاری از مواقع فرد با دیدن پوشش عمل قلب بیمه‌نامه را خریداری کرده است و در حین بروز بیماری روی سرمایه امراض خاص بیمه عمرش حساب کرده است. اما در واقع در اساسنامه بیمه عمر نوشته شده بود که عمل قلب بیشتر از دو رگ را پوشش می‌دهد و شرکت بیمه هیچ هزینه‌ای را تقبل نکرده است.

اکثر شرکت‌ها برای پوشش امراض خاص دوره انتظار دارند. به این معنا که برای مثال اگر طی سه ماه ابتدای اعتبار بیمه‌نامه، بیمه‌شده متوجه این موضوع شود که سرطان دارد شرکت بیمه هیچ هزینه‌ای را تقبل نمی‌کند.

مورد دیگری که باید به آن توجه داشت این است که اغلب شرکت‌های بیمه تنها یک‌بار هزینه درمان بیماری‌های مذکور را متقبل می‌شوند. بعضی از شرکت‌ها نیز خسارت ناشی از تمامی بیماری‌ها را به‌صورت جداگانه می‌پردازند.

  • سرمایه درمان امراض خاصسرمایه درمان امراض خاص

قبل‌تر هم گفتیم که زمانی که یکی از اعضای خانواده دچار یکی از امراض خاص می‌شود جدا از صرف انرژی برای مبارزه با بیماری باید دغدغه مشکلات مالی را نیز داشته باشد. امراض خاص در دسته‌بندی بیمه عمر شامل پنج بیماری سکته مغزی، سکته قلبی، عمل قلب باز، پیوند اعضا و انواع سرطان می‌باشند.

در این حالت بسته به میزان حق بیمه پرداختی و تعداد سال‌های سابقه بیمه، شرکت بیمه هزینه‌ای را بابت درمان این بیماری‌ها به بیمه‌شده می‌پردازد. این هزینه از سال اول به‌اندازه درصدی از بیمه عمر و تا سقف مشخصی است که در شرکت‌های مختلف این درصد و سقف می‌توانند متفاوت باشند.

شرکت بیمه پاسارگاد را در نظر بگیرید. سرمایه امراض خاص در سال اول 30% سرمایه عمر و حداکثر 40 میلیون تومان می‌باشد. برای درک بهتر، به مثال زیر توجه کنید:

  • حق بیمه ماهانه = 100 هزار تومان

  • سرمایه عمر: 100،000*300=30،000،000

  • سرمایه بیماری صعب‌العلاج: 30 میلیون تومان* 30%= 9 میلیون تومان

  • حداکثر سقف سرمایه بیماری صعب‌العلاج: 25 میلیون تومان

در مورد این پوشش باید به مسائل ریز اما بسیار مهمی توجه داشت که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم:

  • تمامی شرکت‌های بیمه در قرارداد خود تمامی موارد فوق‌الذکر را به‌عنوان موارد پوشش امراض خاص آورده‌اند؛ اما برخی از آن‌ها در مدت اعتبار قرارداد بیمه تنها یک‌بار پرداخت سرمایه این بیماری‌ها را عهده‌دار می‌شوند. به این صورت که اگر فرد بیمه‌شده در مدت اعتبار بیمه‌نامه یک‌بار دچار سکته مغزی و یک‌بار دچار سکته قلبی شود شرکت بیمه مذکور تنها یکی از خسارات را پوشش می‌دهد. درصورتی‌که در برخی دیگر از شرکت‌های بیمه هر یک از امراض خاص یک‌بار به‌صورت جداگانه تحت پوشش قرار می‌گیرند و محدودیتی وجود ندارد.

  • در بعضی از شرکت‌های بیمه، شرایط خاصی برای هر یک از امراض خاص وجود دارد. برای مثال بعضی از شرکت‌ها هزینه عمل قلب باز را در صورتی می‌پردازند که بالای دو رگ بسته شده باشد. بسیاری از بیمه‌گزاران بدون اطلاع از این بند بیمه‌نامه هزینه عمل را از شرکت بیمه مطالبه می‌کنند و شرکت بیمه با استناد به این بند مبلغی به آن‌ها نمی‌پردازد. لذا حتماً قبل از خرید بیمه عمر، شرایط آن را به‌دقت مطالعه کنید.

  • در مورد بیماری سرطان نیز شروطی وجود دارد. اول این‌که توجه داشته باشید بیماری سرطان در بیمه عمر مدت انتظار دارد. بدین معنا که اگر فرد در دوره مشخصی بعد از شروع اعتبار بیمه‌نامه متوجه شود به این بیماری مبتلا شده است نه تنها سرمایه امراض خاص به او تعلق نمی‌گیرد که حتی ممکن است قرارداد بیمه عمرش فسخ شود. این مدت انتظار در شرکت‌های مختلف متفاوت است و ممکن است سه ماه، شش ماه و حتی بیشتر باشد. درصورتی‌که فرد از بیماری سرطان خود مطلع باشد و این مسئله را عمداً در فرم پیشنهاد اولیه بیمه عمر مطرح نکند شرکت بیمه می‌تواند قرارداد بیمه را فسخ کند و هیچ هزینه‌ای به او نپردازد.

  • شرکت‌های بیمه افرادی را که دچار یکی از امراض خاص شده باشند ممکن است تحت شرایط خاصی بیمه کنند. برای مثال شرکت‌های بیمه افراد مبتلا به سرطان را بیمه نمی‌کنند و یا مانند بیمه پاسارگاد بیمه می‌کنند اما تنها پوشش سرمایه فوت بر اثر حادثه را ارائه می‌دهند بدین معنا که فقط درصورتی‌که بیمه‌شده در اثر حادثه فوت کند، هزینه مربوط را به ذی‌نفعان او می‌پردازند و در قبال پوشش‌های دیگر هیچ تعهدی ندارند.

  • پوشش هزینه پزشکی بیمه عمرهزینه پزشکی حادثه

شاید برایتان جالب باشد که بیمه عمر هزینه پزشکی جراحات ناشی از حادثه را نیز به شما می‌پردازد. در این مورد خاص برخلاف هزینه درمان امراض خاص شما برای دریافت غرامت باید فاکتورهای رسمی از مراکز درمانی معتبر به شرکت بیمه ارائه دهید. در مورد امراض خاص ارائه فاکتور اامی نیست. هزینه پرداخته شده نیز مانند موارد دیگر پوشش به‌صورت درصدی از سرمایه عمر و تا سقفی معین محاسبه می‌شود. برای مثال شرکت بیمه‌ای 5/2 درصد سرمایه عمر بیمه‌شده و تا سقف 5 میلیون را در ازای هزینه پزشکی حادثه به بیمه‌شده می‌پردازد.

تفاوت دیگر این پوشش با امراض خاص این است که امراض خاص تنها یک‌بار در طول بیمه پوشش داده می‌شوند درصورتی‌که پوشش هزینه پزشکی حادثه هرسال یک‌بار قابل استفاده است و هرسال به همان اندازه شارژ می‌شود.

لازم است بدانید که سرمایه فوت بر اثر حادثه و هزینه درمان خسارات ناشی از ورزش‌ها و رفتارهای پرخطر مانند غواصی، بانجی جامپینگ، پاراشوت و غیره به بیمه‌شده پرداخته نمی‌شود. مواردی که تحت پوشش بیمه عمر قرار نمی‌گیرند در شرکت‌های مختلف، متفاوت هستند.

شرایط بیمه عمر شرکتهای بیمهطرح‌های ویژه شرکت‌های بیمه

مواردی که بالاتر ذکر کردیم پوشش‌های اصلی شرکت‌های بیمه برای بیمه عمر هستند. اما باید به این نکته توجه کنید که شرکت‌های بیمه طرح‌های متنوعی ارائه می‌دهند. برای مثال بعضی از شرکت‌های بیمه در بیمه عمر خود پوشش آتش‌سوزی منزل، هزینه عمل جراحی، بیمه آخرین سال حیات و موارد دیگری را هم دارند.

در مورد مدت قرارداد و حداکثر سن بیمه‌گزار نیز در شرکت‎های مختلف شرایط متفاوتی وجود دارد. در برخی از شرکت‌ها حداکثر مدت قرارداد 30 سال است و در برخی بیشتر. بعضی از شرکت‌ها افراد زیر 70 سال را بیمه عمر می‌کنند و بعضی سنین کمتر را تحت پوشش قرار می‌دهند.

از طرفی نام بیمه عمر در شرکت‌های مختلف بر اساس نوع و شرایط طرحی که ارائه می‌دهند ممکن است متفاوت باشد، برای مثال بیمه عمر و سرمایه گذاری، بیمه عمر و تأمین آتیه، بیمه عمر و پس‌انداز و غیره. اما چهارچوب کلی تمامی این طرح‌ها این 5 موردی است که به آن‌ها پرداختیم؛ گرچه اساسنامه آن‌ها در جزئیات می‌تواند بسیار متفاوت باشد. توصیه می‌کنیم که حتماً قبل از خرید بیمه عمر تمام جزئیات را مطالعه و بررسی کنید.

خرید بیمه عمر

بعد از توضیحاتی که در مورد وم خرید بیمه عمر دادیم به نحوه خرید بیمه عمر و نکاتی که باید به آن توجه کنید می‌پردازیم.

  • مراحل خرید بیمه عمراولویت‌بندی شخصی

اولین قدم در خرید بیمه عمر این است که اولویت‌های خود را مشخص کنید. ممکن است برای افرادی میزان سرمایه عمر مهم باشد، برای برخی معافیت مالیاتی مهم باشد و برای افراد دیگر سرمایه ازکارافتادگی. لذا بعد از توضیحاتی که به شما ارائه کردیم به‌صورت نسبی و با در نظر گرفتن شرایط زندگی خود می‌توانید مزایای بیمه عمر را اولویت‌بندی کنید.

  • طرح های بیمه عمربررسی شرایط و طرح‌های شرکت‌های بیمه

پیشتر به این مسئله اشاره کردیم که شرکت‌های بیمه، بیمه عمر را تحت شرایط متفاوتی ارائه می‌دهند. لذا پیشنهاد می‌شود قبل از خرید بیمه عمر حتماً شرایط شرکت‌های مختلف را مقایسه کنید و مناسب‌ترین گزینه را انتخاب کنید. مقایسه آنلاین شرایط بیمه عمر از طریق سامانه بیمیتو مانند آنچه برای بیمه آتش سوزی، بیمه بدنه، بیمه مسیولیت پزشکان، بیمه شخص ثالث و بیمه مسافرتی انجام شده است امکان‌پذیر می‌باشد.

شاید تا به حال گذرتان به مراجع قضایی  و یا دادگاه های حقوقی و کیفری خورده باشد و با کلمه ی نمونه شکواییه و یا

نمونه دادخواست آشنایی داشته باشید .
نمونه دادخواست درواقع انواع بسیاری دارد و برای امور مختلف نوشته شده است که میتوان برای مثال :

نمونه دادخواست تهمت و افترا؛شکواییه از همسایه مزاحم؛نمونه شکواییه مزاحمت تلفنی و دیگر نمونه ها اشاره کرد.زمانی که شخصی از ارگان ها و یا افراد و . شاکی است میتواند با پر کردن نمونه متن شکواییه و تحویل آن به مراجع قانونی خواستار پیگیری مشکل خود شود.
در لغت

دادخواست به معنی دادخواهی کردن است و اولین مرحله ی شروع یک دعوای حقوقی است.
نحوه ی پر کردن نمونه دادخواست بسیار مهم است و باید با وسواس و جزییات کامل بیان شود ؛ چرا که بسیاری از تصمیمات دادگاه به نکات و جزییاتی وابسته است که در متن ذکر شده است.
لازمه رسیدگی به دعوای حقوقی در دادگستری ؛ارایه  دادخواست از سوی مدعی است.

اما سوال اینجاست که

نمونه دادخواست را از کجا باید تهیه کنیم؟
برگ دادخواست را می توان از محل فروش اوراق قضایی واقع در تمامی دادگستری ها و مجتمع های قضایی سراسر کشور تهیه نمود.
همانطور که گفته شد از جایی که پر کردن کامل و صحیح

نمونه دادخواست امری بسیار مهم است؛عدم رعایت کامل بودن آن منجر به رد نمونه دادخواست و تلف شدن تلاش و وقت شما می شود که البته باید مراحل خاصی طی شود و این رد شدن به یکباره نمی انجامد.
برای آگاهی بیشتر از این مطلب می توان به این نکته اشاره کرد که در صورتی که دادخواسـت ناقص باشد طبق قانون آیین دادرسی مدنی بعد از اینکه دادخواسـت ثبت شد دو روز فرصت رفع نقص داریم و پس از رفع نقص، دادخواسـت روند عادی را طی می‌کند اما اگر رفع نقص نشود قرار رد دادخواسـت صادر و ابلاغ می‌شود که در این صورت تا ۱۰ روز فرصت اعتراض داریم در غیر این صورت دادخواسـت رد می‌شود.

اما از مهمترین عواملی که باعث رد دادخواست میشود میتوان به {عدم ذکر آدرس خواهان ـ پرداخت نکردن هزینه دادرسی  و عدم  اثبات ناتوانی در پرداخت هزینه } اشاره کرد.
در برخی موارد اعم از سرقت ها و ی و اینگونه موضوعات؛ نمونه دادخواست باید به دادگاه کیفری تحویل داده شود و فرق آن با تحویل دادخواست به دادگاه حقوقی تنها در پرداخت هزینه است که در دادگاه کیفری باید به مقدار دو درصد به هزینه پرداخت خود اضافه کنیم.
و اما در ادامه ی این مقاله باید به این موضوع اشاره کرد که برگه نمونه دادخواست را نمی توان از هرجایی تهیه کرد و فقط باید از مراکز نام برده شده در بالا تهیه نمود.چرا که هر برگه نمونه دادخواست دارای شماره سریال مخصوص به خود است و نمی توان هر برگه ای را که مشخصاتی شبیه به مشخصات نمونه دادخواست اصلی را دارد پر کرد.
نمونه دادخواست علاوه بر اینکه میتواند توسط خود فرد خواهان پر شود؛ امکان این نیز وجود دارد که توسط وکیل خواهان تکمیل گردد.اما در این مورد علاوه بر ذکر کامل مشخصات خواهان ؛ باید مشخصات کامل وکیل نیز در نمونه دادخواست آورده شود.

نمونه دادخواست معمولا حاوی اطلاعات زیر می باشد:

نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، اقامتگاه و در صورت امکان شغل خواهان

در صورتی که دادخواست توسط وکیل تقدیم شود، مشخصات وکیل باید درج گردد.

قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن باعث رد دادخواست خواهان می‌گردد.

نام، نام خانوادگی، اقامتگاه و شغل خوانده.

تاریخ تقدیم دادخواست باید شمسی و با تمام حروف نوشته شود

در صورت قید نشدن مشخصات یا ناقص بودن آن، دادگاه طی یک اخطاریه به خواهان فرصت می‌دهد تا نسبت به رفع نقص اقدام نماید در غیر این صورت دادخواست خواهان رد خواهد شد.

تعیین خواسته و بهای آن مگر آنکه تعین بها ممکن نبوده یا خواسته مالی» نباشد.

خواسته یا مالی است یا غیرمالی.

تعهدات یا جهاتی که به موجب آن خواهان خود را مستحق مطالبه می‌داند به طوری که مقصود واضح و روشن باشد.

آنچه را که خواهان از دادگاه درخواست دارد (عنوان دادخواست)

شرح دادخواست: ذکر ادله و وسایلی که خواهان برای اثبات ادعای خود دارد، از اسناد و نوشته‌ها، شهود و غیره.

دادخواست و کلیه برگ‌های پیوست به آن باید در دو نسخه و در صورت تعدد مدعی‌ علیه به عده آن‌ها علاوه بر یک نسخه باشد.

امضای خواهان و در صورت عجز از امضا، اثر انگشت او.

 


دادگاه‌‌های کیفری یکی ارگان‌های فعال زیرمجموعه قوه قضایی محسوب می‌شوند که وظایف آن‌ها رسیدگی به پرونده‌های کیفری است و از این حیث در برابر دادگاه‌های مدنی قرار می‌گیرند که به دعاوی حقوقی می‌پردازند. دادگاه کیفری به بررسی پرونده‌هایی می‌پردازد که فرد متهم طبق قوانین مجازات اسلامی، قوانین مبارزه با مواد مخدر و … مجرم شناخته شده و برای آن قرار مجازات مانند حبس، شلاق، قصاص و … تعیین شده است. برای آشنایی بیشتر با فعالیت دادگاه کیفری ابتدا باید با شکایات مربوط به آن آشنا شوید و بعد از آن به معرفی انواع این دادگاه‌ها می‌پردازیم.
 

شکایت کیفری چیست؟

شکایت از فرد متخلفی که فعالیت او بر اساس قانون اساسی کشور جرم شناخته شود و قاضی بتواند برای آن مجازات تعریف شده در قوه قضاییه تعیین کند را شکایت کیفری می‌نامند. مراحل اجرای شکایت کیفری از دادسرا و طرح شکایت از فرد متخلف خطاب به دادستان آغاز می‌گردد. شخص شاکی بایستی شکواییه خود علیه فرد دیگر را با مشخص نمودن اطلاعات دقیق نظیر اسم و آدرس، نوشتن مشروح شکایت و با ارائه مدارک و مستندات به پیوست، طرح نماید. طرح این شکواییه محدود به الگوی خاصی نیست و فرم مشخصی برای آن وجود ندارد اما با این حال بدیهی است که رعایت نظم و ترتیب در عنوان کردن مسائل و استفاده از جمله‌بندی مناسب و داشتن ایجاز یک مزیت حساب می‌شود.

انواع جرائم مالی-کیفری

پرونده‌های مالی بسته به نوعشان اگر مستم مجازات زندان، سلب خدمت و انفصال باشد در حیطه‌ پروند‌ه‌های کیفری قرار می‌گیرند که در ادامه به معرفی برخی از این جرائم مالی می‌پردازیم که بررسی پرونده‌ آن‌ها بایستی در دادگاه‌های کیفری انجام پذیرد و حکم نهایی در آنجا صادر گردد.

  • رشاء و ارتشاء: دریافت وجه مالی، سند پرداخت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط هر یک از مستخدمین و یا کارکنان یکی از قوای سه‌گان، نیروهای مسلح و همچنین مامورین خدمات عمومی را ارتشاء می‌گویند و بنابر ارزش مالی دریافت شده حکم زندان و انفصال از خدمت علیه متخلفان صادر می‌شود.
  • تحصیل مال از طریق نامشروع: اموالی که از طریق سوء استفاده از امتیازات تفویض شده مانند جواز صادرات و واردات یا تقلب در توزیع کالا بدست آید نامشروع محسوب شده و علاوه بر رد اصل مال، فرد متخلف به زندان بین سه ماه تا دو سال حبس و جریمه‌ نقدی دوبرابر مال کسب شده محکوم می‌شود.
  • خیانت در امانت: طبق ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات هر فرد متهم به استعمال، تصاحب، تلف یا مفقودی اموال علیه صاحبان آن‌ها که به صورت اجاره، امانت، وکالت و هرکار با اجرت یا بی اجرت در اختیارشان قرار داده‌اند، مجرم شناخته شده و حکم زندان بین شش ماه تا سه سال در نظر گرفته می‌شود.
  • اخاذی: هرگونه تهدید به قتل، ضرر رساندن جسمی یا مالی و افشای اسرار به منظور تقاضای مال یا اجبار به انجام اموری خاص اخاذی حساب شده و حکم آن تا ۷۴ ضربه شلاق یا حبس بین ۲ماه تا دوسال زندان خواهد بود. سوء استفاده از لباس نظامی برای تسلط بر افراد نیز اخاذی حساب شده و یک تا پنج سال حبس دارد.
  • پولشویی: تملک و نگهداری اموالی که از راه غیرقانونی بدست آمده، تبدیل آن به امول با منشاء قانونی یا کتمان آن به عنوان جرم پولشویی شناخته می‌شود و بنا بر ماده ۹ قانون مبارزه با پولشویی فرد متخلف علاوه بر استرداد درآمد و عواید مربوطه به جریمه نقدی یک چهارم عواید حاصل از جرم محکوم می‌شوند.

 


طلا ق تنها حلا ل شرعی است که خود خداوند هم چندان آن را دوست نمی دارد و یکی از حقوق شرعی و حلا ل زوجین محسوب می شود. این حق، موضوعی مهم است که با جاری ساختن آن _طبق روایات و احادیث_ عرش الهی به لرزه می افتد.

طلاق رجعی نقطه مقابل طلاق بائن است و تحت شرایطی مرد میتواند با رجوع بر طلاق، پیوند شویی را از سر بگیرد.

بنابراین

طلاق رجعی، طلاقی است که شوهر در مدت عده میتواند به طلاق رجوع نماید و نکاح را به حالت اول برگرداند، به همین اعتبار به طلاق مزبور طلاق رجعی گفته میشود.

ماده 1148 ق.م در این خصوص بیان میدارد که :

در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است.

شیوه ی رجوع:

رجوع از طلاق به وسیله ی مرد اتفاق می افتد و جزء اعمال حقوقی است که باید به وسیله ای اعلام شود.برای تحقق رجوع نیازی نیست که حتما این قصد به زن اعلان شود.بنابراین ، اگر مردی بدون اطلاع همسر سابق خود از طلاق رجوع کرده و این قصد را اعلام کند کافیست تا از همان زمان دوباره پیوند شویی آغاز شود .

با این وجود ، چون زن در اثررجوع مرد از طلاق دوباره تکالیفی در زندگی شویی خود پیدا می کند ، باید پذیرفت که زن تنها از تاریخ آگاه شدن از رجوع مرد مکلف به رعایت وظایف شویی در برابر مرد است.

مرد در زمان عدهٔ طلاق رِجعی، به دو روش می تواند رجوع کند: نخست اینکه سخنی بگوید که بیانگر این باشد که زوجه را دوباره همسر خود قرار داده است مانند گفتن دوستت دارم؛ دوم آنکه عملی انجام دهد که از آن، رجوع به همسرش فهمیده شود؛ مانند بوسیدن وآمیزش با زوجه .

طلاق رجعی در مورد زنی است که شرایط طلاق بائن از قبیل صغیره بودن، یائسه بودن و طلاق قبل از نزدیکی و سه طلاق و نه طلاقه بودن را نداشته باشد و همینطور طلاق از نوع طلاق خلع و مبارات نباشد.

برای اینکه

طلاق رجعی محسوب شود چه اوصافی بایستی داشته باشد؟

برای اینکه طلاقی رجعی باشد باید این دو وصف را دارا باشد:

  1. بعد از طلاق زن باید عده نگه دارد و نتواند بی درنگ شوهر کند. بنابراین طلاقی که عده ندارد مانند طلاق پیش از نزدیکی و زن یائسه در زمره طلاق های بائن است.
  2. در زمان عده بتوان از طلاق رجوع کرد و بدون اینکه نیاز به نکاح دیگر باشد شویی ادامه پیدا میکند و آثار طلاق را نسبت به آینده از بین می برد.

پس اگر طلاق نیاز به عده داشته باشد ولی به دلیل طبیعت ویژه آن رجوع ممکن نباشد مانند طلاق سوم و خلع، طلاق را نباید رجعی شمرد مدت عده طلاق ،سه طهر و یا سه ماه میباشد و در صورت حامله بودن زن تا وضع حمل است در هر یک از سه مورد، شوهر میتواند در عده رجوع نماید و نکاح را به حالت اول عودت دهد.


استرداد یا پس گرفتن جهیزیه

یکی از دعاوی که امروزه در محاکم کشور ما، بسیار رایج شده، دعاوی مربوط به

استرداد جهیزیه است.جهیزیه عبارت است مالی که زن بر اساس عرف و عادت جامعه و خانواده خود در زمان ازدواج به خانه شوهر میبرد تا در زندگی مشترک از آن استفاده کنند، چون جهیزیه ، تهیه وسایل زندگی زوجین است، تهیه آن بر عهده سرپرست خانواده است و هیچ ارتباطی به عروس و خانواده او ندارد و اینکه در کشور ما،خانواده عروس جهیزیه را تهیه میکند، فقط بر اساس اجرای این رسم طبق عرف و عادت است و طبق قوانین ما، تهیه این وسایل بر عهده سرپرست خانواده است، اما عرف و عادت ایجاب میکند که خانواده خانم، یک سری وسیله تحت عنوان جهیزیه برای ابتدای زندگی آنها، تهیه کند.بهتر است دو نفر شاهد که از خانواده زن و مرد هستند، زیر فهرست را امضا کنند.در چنین شرایطی فهرست حکم سند عادی را پیدا میکند که در محاکم قابلیت استناد به عنوان یک مدرک تامه را خواهد داشت. اگر فهرست در دو نسخه تهیه شود، در محاکم برای مرد هم قابل استناد است و فقط دلیلی بر ادعای خانم نمیشود. چرا که دیده شده که گاهی خانم ادعایی بیش از فهرست واقعی جهیزیه داشته، که در چنین شرایطی با توجه به نسخه دوم که نزد مرد است، کذب بودن ادعای زن را اثبات میکند.در دعاوی مربوط به ازدواج و طلاق، خواهان باید در دادگاه محل اقامت خوانده یا در دادگاه محل وقوع عقد نکاه، دعوا را مطرح کند. بعد از تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به طرفین، دادگاه موظف به رسیدگی است ، دعوای پس گرفتن (استرداد) جهیزیه هم از این امر مستثنا نیست.
 

به منظور پس گرفتن (

استرداد) جهیزیه باید تقاضای خود را در قالب دادخواست به محضر قاضی تقدیم کنید. طبق بند 5 ماده 4 قانون حمایت از خانواده، مصوب سال 1391 ، رسیدگی به دعاوی جهیزیه در صلاحیت دادگاه خانواده است. اگرچه زوجه میتواند با مراجعه به شورای حل اختلاف محل و یا در دفاتر الکترونیک قضایی نسبت به طرح ، ثبت و تعقیب دادخواست پس گرفتن (استرداد) جهیزیه به طرفیت همسر خود، اقدام کند. اما با توجه به سقف رسیدگی در شوراهای حل اختلاف که 20 میلیون تومان است ، باید دادخواست مطرح شود، یعنی اگر مبلغی بیش از 20 میلیون تومان را مطالبه کند، دادخواست در شورای حل اختلاف رد خواهد شد.

بعد از طرح تقاضای پس گرفتن (استرداد) جهیزیه توسط زوجه، احتمال از بین رفتن

جهیزیه به واسطه شوهر وجود دارد، به همین خاطر زوجه میتواند قبل از تقدیم دادخواست اصلی، که در جهت بازپس گیری جهیزیه است، به موجب بند ب ماده 108 قانون آیین دادرسی مدنی، تقاضای صدور قرار تامین خواسته را بدهد که در این ماده بیان شده : خواهان میتواند قبل از تقدیم دادخواست ، یا ضمن آن، تا وقتی حکم قطعی در مورد اصل دعوا صادر نشده، در موردی که خواسته در معرض تعیین، تضییع و یا تفریط باشد، از دادخواست تقاضای صدور قرار تامین کند.

 

رسیدگی به دعوای

پس گرفتن (استرداد) جهیزیه به چه صورت است؟

در دعاوی مربوط به ازدواج و طلاق، خواهان باید در دادگاه محل اقامت خوانده یا در دادگاه محل وقوع عقد نکاه، دعوا را مطرح کند. بعد از تعیین وقت رسیدگی و ابلاغ آن به طرفین، دادگاه موظف به رسیدگی است ، دعوای پس گرفتن (استرداد) جهیزیه هم از این امر مستثنا نیست. در صورت حاضر نشدن شوهر، رای صادره به صورت غیابی خواهد بود که تا 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی توسط شوهر را دارد و بعد از 20 روز در صورت اقدان نکردن شوهر به واخواهی، مدت 20 روز بعدی برای طرفین در نظر گرفته میشود که نسبت به حکم درخواست تجدید نظر خواهی ارائه دهند. این تجدید نظر باید در دادگاه تجدید نظر استان انجام بگیرد. در صورت عدم تجدید نظرخواهی یا قطعیت حکم، طبق ماده 1 قانون اجرای احکام مدنی، زوجه میتواند اقدام به تقاضای صدور اجراییه و ابلاغ آن به شوهر کند. تا زمانی که زوجه درخواست صدور اجراییه نکند، هیچ اقدام قانونی نسبت به صدور اجراییه انجام نمیگیرد.


یکی از امور راجع به ترکه مطابق ماده 162 قانون امور حسبی ،

تحریر ترکه است.ماده 206 قانون امور حسبی بیان میدارد که : مقصود از تحریر ترکه تعیین مقدار ترکه و دیون متوفی است

تحریر ترکه (لیست کردن اموال متوفی) به چه ترتیبی است؟

وراث و نمایندگان قانونی آنان و وصی می توانند برای تعیین میزان و مقدار ترکه، از مقام قضایی تحریر ترکه را درخواست کند.

ماده 210 قانون امور حسبی بیان داشته که: دادگاه بخش برای

تحریر ترکه وقتی را که کمتر از یک ماه و بیش از سه ماه از تاریخ نشر آگهی نباشد معین کرده و در یکی از رومه های کثیر الانتشار آگهی می دهد که ورثه یا نماینده قانونی آن ها، بستانکاران و مدیونین به متوفی و کسان دیگری که حقی بر ترکه متوفی دارند در ساعت و روز معین در دادگاه برای تحریر ترکه حاضر شوند. علاوه بر آگهی فوق برای هر یک از ورثه یا نماینده قانونی آن ها و وصی و موصی له اگر معین و در حوزه دادگاه مقیم باشند برای حضور در وقت مقرر احضاریه فرستاده می شود.

ماده 212 قانون امور حسبی بیان داشته است که :غیبت اشخاصی که برای تحریر ترکه یا مهروموم ترکه احضار شده اند مانع از تحریر ترکه نیست. هرگاه ترکه متعلق حقوق عمومی قرار بگیرد یا غایب یا محجوری در بین وراث باشد یا وارث متوفی معلوم نباشد، امین یا قیم مم است.

ماده 208 دراین خصوص میگوید: امین غائب و قیم محجور باید در ظرف ده روز از تاریخ تعیین و ابلاغ سمت نامبرده به آن ها در صورتی که

ترکه تحریر نشده باشد درخواست تحریر ترکه نمایند

ماده209 قانون امور حسبی: در صورتی که سهم محجور از ترکه متوفائی قبل از تعیین قیم معین نشده باشد قیم باید به محض انتصاب خود درخواست تحریر ترکه نماید و همچنین است در صورتی که پس از تعیین قیم سهمی از ترکه متوفائی به محجور برسد درخواست تحریر ترکه را از مرجع ذی صلاح کند.

راه های تحریر ترکه چگونه است؟

درخواست تحریر ترکه اقدامی تامینی و تابع قانون امور حسبی است و دارای ویژگی دعاوی ترافعی نیست.
 

بنابراین درخواست تحریر ترکه ،از جانب طلبکاران، موصی له و سایر اشخاص پذیرفته نمی شود و این اشخاص صرفا می توانند برای حفظ حقوق خود، از مقام قضایی درخواست مهر و موم ترکه کنند اما درخواست تحریر ترکه از آنان پذیرفته نمی شود، چراکه در مهروموم ترکه از ترکه نیز صورت برداری می شود؛ لذا تحریر ترکه بعد از مهروموم آن بیهوده است.

مطابق ماده 218 قانون امور حسبی در مدت تحریر ترکه، هرگونه تصرف در ماترک ممنوع است، مگر تصرفاتی که برای اداره و حفاظت ترکه لازم است و همچنین مطابق مواد 219 و 220 قانون امور حسبیسبی ،عملیات اجرایی راجع به بدهی متوفی، دعاوی راجع به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه معلق می شود و مرور زمان نسبت به مطالبات متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می شود.

ماده 221 قانون امور حسبی بیان داشته است که : دعاوی راجعه به ترکه یا بدهی متوفی در مدت تحریر ترکه توقیف می شود، ولی به درخواست مدعی ممکن است خواسته تامین شود.

 

ماده 207 قانون امور حسبی: به بیان افرادی که میتوانند تقاضای

تحریر ترکه را بنمایند سخن به عمل آورده است به اینصورت که : درخواست تحریر ترکه از ورثه یا نماینده قانونی آن ها و وصی برای اداره اموال پذیرفته می شود


امروزه یکی از دعاوی مطرح و شایع در دادگستری ،روابط ما بین

موجر و مستاجر است.

از مهم ترین این دعاوی ،دعاوی مطالبه اجاره بها و اجرت المثل استفاد ه از مورد اجاره یا عین

مستاجره است.

ابتدا لازم است به بیان تعریفی از عقد اجاره بپردازیم.

ماده 466 قانون مدنی به بیان این عقد به صورت زیر پرداخته است :

اجاره عقدی است که به موجب آن، مستأجر، مالک منافع عین مستأجره می شود، اجاره دهنده را موجر و اجاره کننده را مستأجر و مورد اجاره را عین مستأجره گویند .

مقصود از اجرت المسمی و اجرت المثل در متن

اجاره نامه اماکن استیجاری چیست؟

در قرارداد اجاره یا همان اجاره نامه همیشه مبلغی به عنوان اجاره بهاء تعیین می شود که از قرار روزانه یا ماهیانه تعیین می شود. در ادبیات حقوقی به این مبلغ اجرت المسمی یعنی اجاره بهایی که در اجاره نامه از آن اسم برده شده گفته می شود.

درواقع اجرت المسمی به مبلغی گفته می شود که طرفین عقد اجاره معمولا د ر اجاره نامه بر آن توافق می کنند . موجر و مستاجر اماکن اجاره ای طبق اصل آزادی قراردادها در تعیین میزان اجاره آزاد هستند.

یعنی آنها می توانند هر میزان رقمی را به عنوان اجاره بها تعیین کنند و کسی حق جلوگیری از تصمیم آن ها را ندارد و به همین جهت اجاره ای که به این شکل مورد توافق مستاجر و موجر قرار می گیرد، در زبان حقوقی اجرت المسمی یا اجاره بها نامیده میشود.

یکی دیگر از اصطلاحات رایج در متن اجاره نامه اماکن استیجاری ،اصطلاحی است تحت عنوان اجرت المثل که مفهوم آن عبارتست ازبدل مال تلف شده که توسط یک طرف به طرف دیگر پرداخت می شود.

مثلا در

عقد اجاره اگر مدت اجاره نامه تمام بشود ولی مستاجر نخواهد ملک را تخلیه کند در این حالت موجر می تواند از طریق دادگاه و یا شورای حل اختلاف تقاضای صدور حکم به محکومیت مستاجر به پرداخت اجرت المثل نماید.

به عبارت دیگر اجرت المثل مبلغی است که د اد گاه بر اساس نظریه کارشناس رسمی د اد گستری برای مد تی که بین طرفین، قرارد اد ی نبود ه است، تعیین میکند.

اجرت المثل جایگزین اجاره بها یا اجرت المسمی مندرج در قرارداد اجاره است و مستاجر مکلف است بدل منافعی را که استیفا کرده است به موجر بپردازد.

اجرت المسمی دارای مبنای قرارد اد ی و توافقی است.

درواقع اجرت المسمی مبنای قرارد اد ی و توافقی د ارد اما اجرت المثل زمانی تعیین می شود که بین طرفین د عوی، قرارد اد ی نبود ه است یا اینکه مد ت قرارد اد منقضی شد ه باشد.
 

تفاوت اجرت المثل با خسارت روزانه یا وجه التزام در قرارداد اجاره چیست؟

ممکن است در قرارداد اجاره در قسمت شروط قرارداد یک بند تحت عنوان خسارت روزانه یا وجه التزام برای تاخیر در تخلیه ملک پس از پایان مدت اجاره تعیین شود.

به موجب این شرط اگر مستاجر از تخلیه ملک خودداری کند با طرح دعوا از طرف موجر دادگاه همان مبلغ توافق شده در قرارداد را به عنوان اجرا المثل یا وجه التزام ایام تصرف پس از پایان مدت اجاره تعیین می کند و دیگر موضوع را به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع نمی دهد چون موجر و مستاجر هنگام تنظیم و امضای اجاره نامه این موضوع را از قبل پیش بینی کرده و برای آن مبلغ تعیین کرده اند.

 

بنابراین ،تفاوت اجرت المثل با خسارت روزانه در قرارداد اجاره این است که، اجرت المثل با دستور دادگاه و ارجاع به کارشناسی تعیین می شود اما وجه التزام مبلغی است که دو طرف قرارداد اجاره در متن اجاره نامه پیش بینی و تعیین کرده اند دادگاه همان را ملاک صدور حکم خود قرار خواهد داد.

د ر صورتی که مستاجر مبلغ اجرت المسمی را نپرد ازد ، موجر می تواند این مبلغ را مطالبه کند و د اد گاه از تاریخ مطالبه که معمولا به وسیله اظهارنامه مشخص می شود ، علاوه بر اجرت المسمی، خسارت تاخیر تاد یه آن را نیز د ر صورت مطالبه موجر، محاسبه و مورد حکم قرار می د هد.

بر اساس ماد ه 522 قانون آیین د اد رسی مد نی، د ر صورتی که د ین، وجه رایج باشد ، باید مورد مطالبه داین (طلبکار) قرار گیرد تا خسارت تاخیر تاد یه به او تعلق گیرد .این ماده بیان میدارد که :

در دعاویی که موضوع آن دین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین وتمکن مدیون ، مدیون امتناع از پرداخت نموده ، در صورت تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه اززمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار ، دادگاه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و مورد حکم قرار خواهد داد مگر اینکه طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند.

از آنجایی که اجرت المسمی نیز وجه نقد است، مشمول این ماد ه می شود . اما د ر خصوص اجرت المثل بحث متفاوت است.


یکی از قراردادهایی که اشخاص در جامعه تنظیم می کنند قرارداد اجاره است که افرا د بنا به شرایط خود از جمله نداشتن منزل یا برای کار و فعالیتی خاص یا عوامل دیگر اقدام به بستن

قرارداد اجاره با مالک منزل یا مکانی خاص مینمایند

که قوانین مربوط به بستن این قرارداد هر از گاهی دچار تغییر و تحولات اساسی شده است که در این مختصر به بیان مقررات مربوطه و نحوه

تنظیم قرارداد اجاره مطابق با آن و راه های پیشگیری از بروز اختلاف و در صورت وقوع اختلاف نحوه مراجعه به دستگاه قضایی می پردازیم.

روابط میان موجر(مالک) و مستاجر از جمله روابطی است که دارای شرایط و قواعد و استاندارد های خاص خود میباشد.

اگر هر یک از طرفین نسبت به استانداردهای آن، آگاهی نداشته باشد، ممکن است خسارت های جبران ناپذیری به او وارد شود که در این میان گاها این عدم اگاهی موجب خسارت دیدن موجر و گاها موجب خسارت دیدن مستاجر میگردد البته در این میان، مستاجر بیشتر از موجر یا همان مالک آسیب می بیند.

مفهوم قرارداد:

قرارداد یعنی پیش بینی آینده و قرارداد خوب آن است که طرفین تمامی زوایای رابطه ای را که می خواهند ایجاد کنند یا به آن خاتمه بدهند، پیشاپیش مشخص کرده باشند.

مهم ترین عمل در اجاره کردن مکان و فضایی، بستن قرارداد اجاره بین طرفین عقد اجاره است. این قرارداد باید به صورت قانونی بین طرفین بسته شود. متأسفانه بسیاری از افراد این عمل را بی اهمیت فرض می کنند و به فرد مقابل خود به صورت کامل اعتماد می کنند و همین اعتماد در آینده موجب بروز مشکلاتی خواهد شد. در نتیجه، حتی اگر اجاره نامه ای را با افراد نزدیک و آشنای خود می بندید، آن را به صورت قانونی پیگیری کنید و در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسانید تا در آینده بوجود امدن مشکل ،موجب دل چرکین شدن طرفین از یکدیگر نشود.

قرارداد اجاره را اجاره نامه می نامند. این قرارداد بین صاحب ملک و اجاره کننده بسته می شود و رابطه موجر و مستأجر را به صورت قانونی مشخص می کند.

اجاره نامه در واقع تعهدی است که طرفین به یکدیگر می دهند تا در صورت بروز اختلافات به آن مراجعه کنند.

اجاره عقد لازم است یعنی هیچ کدام از طرفین نمی توانند یک جانبه آن را بر هم بزنند بدون آنکه طرف مقابل با برهم زدن عقد اجاره موافق باشد. اما عملاً در زندگی اجتماعی نمی توان مستاجر را وادار کرد تا پایان مدت عقد در ملک مورد اجاره باقی بماند. افزون بر این در اکثر

قراردادها مستاجر از واگذاری مورد اجاره به غیر منع شده است.

مستاجر ممکن است به علل گوناگون مجبور شود از محل ست فعلی خودش نقل مکان کند و برود یا ممکن است که موجر به دلایلی ملک خود را لازم داشته باشد که با توجه به بندهای موجود در اجاره نامه با پرداخت خسارت به مستاجر خود میتواند او را زودتر از موعد قرارداد مجبور به تخلیه ی ملک خود نماید .

در

قرارداد اجاره مشخصات موجر و مستأجر، میزان اجاره بها، مدت اجاره، چیزی که اجاره می شود و شرایط موجر و مستأجر درج می شود.


ماده ۸۲۶

وصیت تملیکی عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از این که شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می نماید. وصیت کننده موصی، کسی که وصیت تملیکی به نفع او شده است موصی له، مورد وصیت موصی به، کسی که به موجب وصیت عهدی، ولی بر مورد ثلث یا بر صغیر قرار داده می شود وصی نامیده می شود.

ماده ۸۲۷

تملیک به موجب

وصیت محقق نمی شود مگر با قبول موصی له پس از فوت موصی.

ماده ۸۲۸

هر گاه موصی له غیر محصور باشد مثل این که وصیت برای فقرا یا امور عام المنفعه شود قبول شرط نیست.

ماده ۸۲۹

قبول موصی له قبل از فوت موصی مؤثر نیست و موصی می تواند از

وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که موصی له موصی به را قبض کرده باشد. 

این جمله که از ارث محرومت می کنم برای بسیاری از افراد آشناست و ممکن است بارها و بارها آن را شنیده باشند. در بیشتر مواقع، این عبارت توسط پدرانی به کار می رود که با برخی رفتارهای فرزندان خود مخالف اند و می خواهند با این حربه آنها را به انجام رفتارهایی مطابق میل خود مجبور کنند.

شنیدن این جمله ممکن است موجب نگرانی برخی فرزندان شده و حتی در مواردی همین افراد، با این جمله از قصد و نیت اصلی خود منصرف شوند.

اما در این میان، هستند افرادی که به دلیل داشتن دانش حقوقی، به این عبارت وقعی نگذاشته و به آن اعتنا نمی کنند، چون می دانند این موضوع پایه حقوقی و قانونی ندارد و هیچ کس نمی تواند دیگری را از چنین حقی محروم کند.

امکان محرومیت از

ارث

فرد تا زمانی که زنده است می تواند همه گونه دخل و تصرفی در اموال خودش داشته باشد. برای مثال فردی که خانه های متعدد و اموال زیادی دارد، تا در قید حیات است، می تواند به موجب سند رسمی یا هرگونه انتقال قطعی، اموالش را به نام دیگران انتقال دهد؛ هیچ کس هم نمی تواند به او اعتراضی داشته باشد. زیرا مال خودش بوده و اختیارش را داشته است. البته باید توجه داشت که عمر دست خداست و کسی نمی تواند پیش بینی کند چه زمانی مسافر آخرت است تا بر اساس آن تصمیم گرفته و اموالش را تقسیم کند؛ اما به هرحال منعی برای این تقسیم وجود ندارد.

براساس شرع ممکن است شرایطی مانع از تحقق ارث گردد؛ مانند کسی که به عمد، شخصی را که از او ارث می برد، بکشد اما این با باور عمومی که درباره محرومیت از ارث وجود دارد متفاوت است. درواقع در نظام حقوقی ایران، محرومیت از ارث فاقد اعتبار قانونی است و شخص به وسیله وصیت نمی تواند ورثه خود را از ارث محروم کند و همچنین قانون به متوفی فقط امکان وصیت در مورد یک سوم از مال اش را داده است.

به محض فوت نمودن متوفی دیگر امکان انجام هیچ گونه اقدام حقوقی را ندارد و تشخیص وارث بودن یا نبودن افراد به عهده قانون است. قوانین ارث از جمله قواعد آمره میباشند و اراده شخص تاثیری در تحقق سهم الارث وراث ندارد.

قانونگذار در ماده 837 قانون مدنی صراحتاً بیان داشته است که اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند، وصیت مزبور نافذ نیست.

در ارتباط با عبارت وصیت مزبور نافذ نیست در ماده 837 قانون مدنی از ظاهر جمله یکی از حقوقدانان معتقد است که ، هر گاه وارث محروم، به اراده موصی تسلیم شود و محرومیت را بپذیرد، وصیت نافذ میشود. لازمه پذیرش این نظر نفوذ وصیت تا حد ثلث است که بدون نیاز به اجازه نیز اثر دارد، ولی در استفاده از این ظاهر باید احتیاط کرد، زیرا قوانین ارث و قواعد مربوط به تملک قهری ورثه برای حفظ مصالح خانواده وضع شده است و با نظم عمومی جامعه ارتباط نزدیک و مستقیم دارد.


یکی از مهمترین اصول قوانین کیفری مدرن، اصل قانونی بودن

جرم و مجازات است. این اصل دلالت بر آن دارد که هیچ عملی مجازات نمی شود مگر آن که در قانون واضحاً بعنوان عمل مجرمانه تصریح و مجازات آن مشخص شده باشد .
درقوانین ما تعریف مشخصی از مجازات نیامده است فلذا در اینجا ام است به تعریفی درباره مجازات بپردازیم. مجازات یا کیفر به معنای اینست که اگر کسی عمل خلاف اخلاق عمومی یا عرف و عادت آن جامعه یا خلاف قانون انجام دهد چون آن عمل بد است پس باید عقوبت و پاداش آن عمل را ببیند یعنی تنبیه شود و یا مجازات شود تا هم خود وهم دیگران متنبه شوند و دیگر آن عمل را انجام ندهند یعنی باید مشقت آن عمل را بچشد و متوجه شود نتیجه آن عمل بد یا اشتباه چیست و درس عبرتی برای وی و سایرین گردد. حال در قانون به ازای هر عمل بد و خلاف که قانونگذار بیان کرده چه امری بد و خلاف است تنبیهی هم برای آن بیان کرده است. هدف از تعیین مجازات هم همین است که افراد جامعه بدانند که اگر اعمال آنها جان و مال دیگران را به مخاطره بیاندازد ، اقدامات آنها بی جواب نخواهند ماند.
جرم درماده 2 قانون مجازات اسلامی به این صورت تعریف شده است که : هررفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب میشودجرایم انواع گوناگونی دارند.

مجازات ها در قوانین ایران به سه دسته ی کلی زیر تقسیم می شوند:

1.مجازات اصلی 2.مجازات تبعی 3.مجازات تکمیلی

مجازات اصلی :


مجازاتی است که به طور خاص و مشخص در قانون برای هر جرم مشخص شده است . در قانون ،مجازات اصلی وفق ماده 14 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392خود به چهار دسته تقسیم می شوند : 1.حد 2.قصاص 3 .دیه 4.تعزیر حال در این پست به بررسی اولین دسته از این جرایم یعنی جرم حدی میپردازیم. حدود و مجازاتهای حدی بعنوان یکی از مهمترین مباحث در فقه و حقوق کیفری ایران است زیرا حد به عنوان یک مجازات کیفری که در قانون مجازات اسالمی از آن یاد شده است و برگرفته از فقه اسلامی ، آیات قران ، روایات و سیره پیامبران و ائمه است . بنابراین با سایر مجازاتها که قانونگذار خودش با توجه به جرم ، شرایط آن و عرف جامعه به تبیین آنها می پردازد متفاوت است. قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی دین مبین اسلام پایه ریزی شده است. موضوع حد نیز برگرفته از دستورات دین اسلام و مذهب شیعه میباشد که .دارای ابعاد فقهی و تفسیری بسیار زیادی است.
 

حدود در مقایسه با دیگر مجازات های شرعی مانند قصاص و. دارای ویژگی هایی است از جمله:
1- قابل مصالحه و عوض گرفتن نیست . 2- قابلیت عفو، ندارد . 3- شفاعت در آن نیست (به جز قذف ) 4- اجزای آن به امام معصوم یا جانشین وی اختصاص دارد . 5- به جز سزقت و قذف، اجزای حدود متوقف بر تنظیم شکوائیه و اقامه دعوا نیست . 6- حدود مربوط به حق الله هستد به جز قذف و سرقت. 7- نوع، مقدار و کیفیت اجرای حدود در شرع مشخص شده است.
میزان و نوع مجازات حدی با توجه به نوع جرم ، متفاوت است.جرایم حدی که در قانون از آنها نام برده شده است شامل موارد زیر است که به بررسی هر یک از آنها میپردازیم. مواد 217 تا 288 قانون مجازات اسلامی به بررسی مبحث حدود پرداخته است .حدود شامل موارد زیر میباشند:

  • ماده 221 قانون مجازات اسلامی
  • لواط ماده 233 قانون مجازات اسلامی
  • تفخیذ ماده 235 قانون مجازات اسلامی
  • مساحقه ماده 238 قانون مجازات اسلامی
  • قوادی ماده 242 قانون مجازات اسلامی

 

 

  • قذف ماده 245 قانون مجازات اسلامی
  • سبب النبی ماده 262 قانون مجازات اسلامی
  • مصرف مسکر ماده 264 قانون مجازات اسلامی
  • سرقت ماده 267 قانون مجازات اسلامی
  • محاربه ماده 279 قانون مجازات اسلامی
  • بغی و افساد فی الارض ماده 286 قانون مجازات اسلامی

توضیحات:


1.مجازات

مطابق با ماده 221 قانون مجازات اسلامی مجازات به صورت زیر تعریف میشود : عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آنها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد. مقصود از علقه ی زوجیت ،پیوند برآمده از عقد نکاح که بین زن و شوهر ایجاد میشود،میباشد. وطی به شبهه عبارتست از حالتی که کسی نزدیکی کند با زنی به اعتقاد آنکه زن خودش هست و زن او نباشد یا عقد کند زنی را به اعتقاد آنکه عقد او صحیح است و نزدیکی کند، بعد معلوم شود عقد او صحیح نبوده.

 

بایدها و نبایدهایی درباره مقایسه

مجازاتهای حدی با مجازاتهای دیگر

 

چگونگی ارتکاب این جرم در تبصره ی 1 ماده 221 قانون مجازات اسلامی بیان شده است به اینصورت که: جماع با دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه گاه در قُبُل یا دُبُر زن محقق میشود . یعنی مرد و زن نامحرمی بی آنکه عقد دائم یا موقت بخوانند با هم از راه جلو یا پشت نزدیکی نمایند و دخول صورت بگیرد. یعنی آلت مرد در آلت زن یا مقعد داخل گردد و دخول هم به مقدار ختنه گاه صورت بگیرد. اگر نزدیکی و دخول صورت نگیرد، به آن نمی گویند. بنابراین هر چند لمس و یا دیدن بدن دختر نامحرم، حرام است اما حکم را ندارد و حد جاری نمی شود. این جرم زمانی توسط مرد و زن ارتکاب می یابد که بالػ و عاقل و مختار باشند و نسبت به حکم و موضوع آن نیز آگاه باشند بنابراین چنانچه یک طرف از زن و مرد از تحقق آن آگاهی نداشته باشد و یا علم به حرمت مباشرت جنسی حرام نداشته باشد، محکوم به مجازات حد نمی شود و تنها طرفی که از حکم و موضوع آگاه باشد،محکوم به مجازات حد است و مطابق با تبصره 2 ماده 221 قانون مجازات اسلامی که درآن بیان داشته است که هرگاه طرفین یا یکی از آنها نابالغ باشد، محقق است لکن نابالغ مجازات نمیشود و حسب مورد به اقدامات تامینی و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم میگردد.

بنابر این در صورت نابالغ بودن احد طرفین یا هردوی آنها فرد نابالغ مجازات نمیشود و محکوم به اقدامات تامینی و تربیتی مقرر در کتاب اول قانون مجازات اسلامی می شود.

 

مردی که مرتکب شده را زانیه و زن کار را زانی می خوانند.
بر حسب اینکه شرایط زانی و زانیه چگونه باشد، چهار نوع در فقه و حقوق ایران تعریف شده است:
1- با محارم نسبی
محارم نَسَبی کسانی هستند که انسان به علت هم خونی با آن ها محرم است. برای نمونه خواهر،مادر، عمه و خاله برای مرد و برادر، پدر، دایی و عمو برای زن از محارم سببی محسوب می شوند. در نتیجه با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زن هایی که جزو محارم نَسَبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان ممنوع (حرام) است، مرتکب این گناه شود
2- به زور یا عنف
ی به زور یا ی به عنف، با زور و اجبار و همراه است. مثلاً زنی به این عمل راضی نباشد و مرد با زور و ارعاب و تهدید با او نزدیکی کند. هرگاه کسی به زنی که راضی به همبستر شدن با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی کند رفتار او در حکم ی به عنؾ است. در از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالػ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگر چه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم ی به عنف جاری است.


جرم توهین و یا تهمت و افترا چیست؟

در ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی؛ مقنن دو نحوه اِعمال مجازات پیش بینی کرده است و دادرس دادگاه را مخیر کرده است که مرتکب را به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم کند. یا اینکه اگر شخصیت مرتکب به نحوی بود که باید درباره او مجازات مناسبی تعیین شود بر حسب مورد حبس تعزیری و یا شلاق تا ۷۴ ضربه را مورد حکم قرار دهد.

در افترا(تهمت زدن) به وسیله نشر اکاذیب، اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحاء، ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شده باشد یا نه، مقنن علاوه بر اینکه اعاده حیثیت شخص مورد افترا(تهمت زدن) را در صورت امکان لازم دانسته، بلکه مرتکب را مستحق حبس تعزیری از ۲ ماه تا ۲ سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه شناخته است (ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی).
 

بیاناتی که مورد اعتراض قرار گرفته است، باید حامل یک

اتهام افترا(تهمت زدن) باشد:

دادگاه معتقد است که جمله توهین آمیز، جمله ای است که موجب بدنامی یا بی اعتباری شود. یا عموماً از دیدگاه اعضای یک جامعه به این صورت جلوه کند و یا در غیر این صورت جمله ای باشد که نشان دهنده دشمنی، تحقیر، اهانت یا استهزا باشد و باعث آسیب رساندن به اعتبار شخص در محل کار و تجارت و حرفه او باشد.
 

گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به شاکی نسبت داده شده باشد:

این بدان معنی نیست که در هر جمله از شاکی نام برده شود، بلکه کافی است ثابت شود که جملات به کار برده شده، طبق استنباط یک شخص منطقی، به شاکی نسبت داده شده است. خواه متهم چنین مقصودی داشته باشد یا خیر.

گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید منتشر شده باشد:

برای پیگیری در دادگاه، جملات توهین آمیز باید به شخصی غیر از شاکی منتقل شده باشد. هر شخصی که این جملات توهین آمیز را به شخص دیگر بگوید، آن را انتشار داده است و مسئول این اتهام افترا(تهمت زدن)ی رسانه ای است.

گفته ای که مورد اعتراض قرار گرفته است باید به آبرو و اعتبار شاکی خسارت وارد کرده باشد:

فرض می کنیم که موضوع آسیب به اعتبار و آبروی یک فرد در مورد افترا(تهمت زدن)ی رسانه ای موجود باشد، شاکی باید با یک مدرک یا شاهد ثابت کند که به خاطر این گفته های افترا(تهمت زدن) آمیز منتشر شده متحمل خسارت و زیان شده است.

چه دفاعیاتی برای مقابله با یک

اتهام افترا(تهمت زدن) وجود دارد؟

حتی اگرثابت شود که متهم به شخصی غیر از شاکی جملاتی

توهین آمیز درباره او گفته است، متهم می تواند با یکی از روش های دفاعی متعدد قانونی و شناخته شده از این اتهام تبرئه شود؛ این روش ها عبارتند از:

* حقیقت

یک اتهام افترا(تهمت زدن) تحت پیگیری قرار نمی گیرد، اگر ثابت شود که چنین موضوعی حقیقت دارد.

 

* رضایت

وقتی بتوان ثابت کرد که شاکی از انتشار افترا(تهمت زدن) یا جملاتی که به او نسبت داده شده رضایت دارد و یا اینکه این جملات به تحریک خود شاکی منتشر شده باشد لذا در این صورت متهم می تواند از اتهام افترا(تهمت زدن) تبرئه شود.

 

*)الویت (برتری

هنگامی که موضوع صداقت و جریان آزاد اطلاعات در مسائل مهم با مصلحت افراد برای حفظ آبرویشان در موازنه قرار می گیرد، جریان آزاد اطلاعات و صداقت بر حفظ آبروی فرد برتری دارد.

 

* تفسیر منصفانه

تفسیر منصفانه معمولا از روی رسانه ها یا سخنان افرادی که گفته هایشان در رسانه انعکاس می یابد استنباط می شود. افرادی که مسایل مربوط به منافع عمومی را از روی صداقت و بدون سوءنیت و به طور منصفانه تفسیر می کنند نسبت به افترا(تهمت زدن)ی رسانه ای مصونیت دارند حتی اگر تفسیر آن ها توهین آمیز باشد. اگرچه برای چنین مصونیتی فرد باید ثابت کند که گفته هایش به عنوان یک تفسیر بوده و این تفاسیر یک اظهار نظر صادقانه در مورد حقایق آشکاری است که وجود دارد.

 

نمونه شکوائیه تهمت و افترا(تهمت زدن) به کارمند اداره


شاکی: نام و نام خانوادگی شاکی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، تابعیت، مذهب، شماره شناسنامه، شماره ملی، نشانی دقیق و درصورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و کدپستی شاکی.
موضوع شکایت: تهمت و افترا(تهمت زدن)
تاریخ و محل وقوع جرم: ذکر این موارد از جهت تشخیص مرور زمان و نیز تعیین مرجع صالح به تحقیق و رسیدگی حائز اهمیت می باشد.
دلایل شکایت:
- حضور شخص شاکی یا وکیل وی
- اصل و فتوکپی از کارت ملی شاکی
- استشهادیه
- اسامی، مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان
- دست نویس عادی
- سایر دلایل و مستندات
مشتکی عنه: مشخصات و نشانی مشتکی عنه یا مظنون در صورت امکان


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها